جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

محمود مهدوی دامغانی

جلد 3 -صفحه : 422/ 369
نمايش فراداده

لاغر اندام بودند» و پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شاد شد.

و اين گفتار آن حضرت كه فرموده است: «خداوند زبون كناد هر كه را كه قريش را زبون كند» و اين سخن را سه بار تكرار فرمود، و اين گفتار ايشان كه فرموده‏اند: «من پيامبرى هستم كه دروغ نگفته است، من پسر عبد المطلبم» و اين گفتار: «مردم تابع و پيرو قريش‏اند، نيكان از نيكان ايشان و تبهكاران از تبهكاران ايشان» و همچون اين گفتار پيامبر كه: «من پسر دو برگزيده و گرامى هستم» و اين سخن پيامبر خطاب به بنى هاشم: «به خدا سوگند هيچكس شما را دشمن نمى‏دارد و نسبت به شما كينه نمى‏ورزد مگر اينكه خداوندش با چهره [بينى‏] بر آتش مى‏افكند»، و اين گفتار آن حضرت: «برخى از مردان را چه مى‏شود كه مى‏پندارند خويشاوندى با من سود بخش نيست و هيچ كس به اهل من كينه نمى‏ورزد مگر اينكه خداوند بهشت را بر او حرام مى‏فرمايد.

اخبارى كه در فضيلت قريش و بنى هاشم و شرف ايشان وارد شده است به راستى بسيار است و نمى‏خواهيم سخن را اينجا با برشمردن همه آنها به درازا بكشيم.

خطبه (96)

از سخنان آن حضرت (عليه السلام) [در اين خطبه كه با عبارت «و لئن امهل الله الظالم فلن يفوت اخذه و هو له بالمرصاد» «بر فرض كه خداوند ستمگر را مهلت دهد از فرو گرفتن او هرگز باز- نمى‏ايستد و خداوند براى او در كمين است» شروع مى‏شود پس از توضيح درباره‏