حاشیه بر رساله ارث ملا هاشم خراسانی

سیدروح اللَّه موسوی خمینی‏

نسخه متنی -صفحه : 118/ 48
نمايش فراداده

وطى ايشان از روى نكاح فاسدشان نسبى حاصل شود پس به آن نسب فاسد توارث خواهد بود چنانچه به نسب صحيح توارث مى‏باشد لكن به شرط آن كه به طريقه و شريعت خود حلال نموده باشند مقاربت را نه آن كه به مذهب خود زنا كرده باشند.

(ششم) از موانع لعان است‏

كه بين فرزندى كه به سبب انكار او لعان واقع شده و بين پدر و اقارب پدر توارثى نخواهد بود و اما بين آن فرزند و بين مادر و اقارب مادر، توارث ثابت است و اگر بعضى از اقارب ابوينى باشند و بعضى امى تنها هم بالسويه ارث مى‏برند ذكوراً و إناثاً چون انتساب ابى بلعان باطل شد و همه به انتساب امى ارث مى‏برند.

مسأله- اگر پدر بعد از لعان اعتراف نمايد به فرزندى آن طفل‏

پس آن طفل ارث مى‏برد از آن پدر نه از اقارب پدر و نه آن پدر و اقاربش از آن ولد چنانچه در جميع موارد ثبوت نسبت به اقرار، ثبوت در حق مقر است نه در حق مقر له و نه در حق اقارب و انساب اين دو، مگر [1] آن كه آن مقر له و آن انساب هم تصديق بنمايند پدر را.

مسأله- چنانچه نسب به اقرار [2] ثابت مى‏شود

هم چنين به استفاضه و به فراش هم ثابت مى‏شود آن وقت بين آن ولد و بين والد و والده و انسابشان توارث خواهد بود.

(هفتم) از موانع هر گاه زوج در حال مرض عقد نمايد زنى را و قبل از دخول، زوج به همان مرض از دنيا برود

آن وقت آن زوجه از زوج خود ارث نمى‏برد و استحقاق مهريه هم اصلا ندارد و هر گاه زوج از آن مرض‏

[1] با اقرار ولد و اقارب نيز هيچ يك ارث نمى‏برند بلكه ارث بردن منحصر است به فرزند از پدر و اقرار ديگران را در اين باب اثرى نيست.

[2] فى الجمله.