دروغ

نسخه متنی -صفحه : 28/ 20
نمايش فراداده

ب. مبالغه

كنايه، مثل و حكايت: در مبالغه از واقعه‏اى، مانند آنكه گفته شود: «صد بار گفتم»؛ در حالى كه بسيار كمتر از صد بار گفته است، و نيز در كنايه‏ها، اگر مقصود گوينده، خبر كردن از همان چيزى كه مى‏گويد باشد، صفات «راست و دروغ» در آن راه مى‏يابد؛ اما چنان چه مرادش از مبالغه يا كنايه، خبر كردن نبوده؛ بلكه فقط بيان كثرت، تكرار، مدح يا ذم كسى باشد، آن مبالغه يا كنايه دروغ شمرده نمي شود؛ افزون بر اين، گاه زيبايى كلام، ارتباطى مستقيم با كنايه ها دارد؛ همان گونه كه در قرآن مجيد نيز كنايه به كار گرفته شده است آن جا كه مى‏فرمايد:

و اسئل القريه.(46)

از شهر بپرس.

البته بايد توجه داشت كه ستايش و سرزنش بيجا از شخصى كه مستحق آن نيست، بحثى جدا از بحث راست و دروغ داشته، در اين گفتار قرار ندارد. مثل‏ها و حكايت ها نيز همين حكم را دارند؛ يعنى اگر مقصود گوينده از بيان مثل يا حكايت، واقع شده است؛ دروغ و راست در آن جود خواهد داشت؛ ولى چنان چه مراد گوينده تفهيم مطلبى ديگر غير از مفاد خود حكايت است، مانند اين كه حكايتى از گفت و گوى جمادات و حيوانات با يكديگر، براى القاى معانى اخلاقى بسازد، دروغ به شمار نمى‏رود و حرام نيست.