استاد انديشه وران هوشمند و كاردان را سرمايه هاى پر بهاى ملى شمرده كه مى بايد در مهم ترين كارها و حساس ترين بخشها كار كنند و به كار گرفته شوند و از بدبختيهاى جامعه دانسته كه در ميان هزاران مشكل فكرى نيروهاى كارآمد خود را به كارهاى تكرارى و بى نتيجه سرگرم سازند و در پى گشودن شبهه هايى باشند كه اگر تاكنون قابل حل بود به دست پژوهشگران گذشته گشوده شده بود.
رنج مى برد از اين كه استادان بزرگ و خبرگان و كارشناسان در مباحث فقهى مسائلى را دنبال كنند كه كوچك ترين كارايى در شيوه كار و رفتار مردم ندارد و به تعبير خود اساتيد ثمره عملى ندارد ايشان نمونه مى آورد كه در درسهاى خارج استادان (شبهه ابن قبه) را به بحث مى گذارند و هر استاد كار را از جائى شروع مى كند كه استاد پيشين آغاز كرده بود كه گوئى تنها مشكلى كه تا دامنه قيامت درگير آن هستيم همين شبهه است و بس.(19)
البته اين مشكل اكنون با تلاش شبان و روزان فضلاى جوان و شمارى از اساتيد بزرگ زمان شناس تا حدودى حل شده و درسهاى حوزوى از جمله فقه رو به كمال دارند امّا بى گمان كافى نيست و تا قلّه كمال فاصله بسيار است و بايد رنج بسيار برد.
استاد درباره بى برنامگى انتشارات مذهبى در دوران پيش از انقلاب نوشته است:
(... انتشارات مذهبى از نظر نظم وضع نامطلوبى دارد. بگذريم از آثار و نوشته هايى كه اساساً مضرّ و مايه بى آبرويى است. آثار و نوشته هاى مفيد و سودمند ما نيز با برآورد قبلى معين براساس محاسبه احتياجات و درجه بندى ضرورتها بنا نشده است. هر كس به سليقه خود آنچه را كه مفيد مى داند مى نويسد و منتشر مى كند چه مسائل ضرورى و لازمى