غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

جلد 1 -صفحه : 443/ 212
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 213

گذارند. (چهارم) پاهاى او را دراز كنند. (پنجم) آن كه جامه‏اى بر روى او كشند و او را به پوشانند. (ششم) آن كه اگر در شب مرده باشد چراغ روشن كنند در مكانى كه او مرده است. (هفتم) آن كه خبر كنند مؤمنين را تا حاضر شوند در تشييع جنازه‏اش. (هشتم) تعجيل كنند در دفن او، پس منتظر شب نشوند اگر در روز مرده، و منتظر روز نشوند اگر در شب مرده، مگر آن كه شك باشد در مردن او پس منتظر شوند تا يقين به موت او حاصل شود. و اگر حامله باشد و بچه‏اش زنده باشد صبر كنند يا شكمش را از طرف چپ بشكافند و بچه را بيرون آوردند و بعد از آن، آن را بدوزند.

فصل ششم در مكروهات‏

و آن چند چيز است:

(اول) اين كه در حال نزع، دست بر او بگذارند كه موجب اذيّت اوست. (دوم») گذاشتن آهن روى شكم او بلكه غير آهن نيز. (سوم) آن كه او را تنها بگذارند، زيرا كه شيطان در بدن او داخل مى‏شود و با او بازى مى‏كند. (چهارم) حاضر شدن جنب و حايض نزد او، در حال احتضار. (پنجم) زياد حرف زدن در نزد او. (ششم) گريه كردن نزد او. (هفتم) حاضر شدن مرده شور و عمله‏جات موت و اشخاصى كه باعث خوف محتضر مى‏شود نزد او. (هشتم) زنها را تنها گذاشتن نزد او، به جهت خوف اين كه صدا به گريه بلند كنند.

فصل هفتم در بعض آن چه متعلق به قبل از موت است‏

كراهت داشتن موت، حرام نيست. بلى! مستحب است كه وقت ظهور آثار موت، دوست بدارد ملاقات پروردگار خود را. و مكروه است تمنّى موت، هر چند در بليه و شدّت باشد، بلكه سزاوار است كه بگويد: «اللَّهُمَّ أَحْيِنِى ما كانَتِ الْحَيوةُ خَيْراً لِي وَ تَوَفَّنِي إِذا كانَتِ الْوَفاتُ خَيْراً لِي». و مكروه است طول أمل و خود را دور از مرگ دانستن، بلكه فردا را از عمر خود شمردن چنانچه مستحب است كثرت ياد مرگ‏