صفحهى 213
گذارند. (چهارم) پاهاى او را دراز كنند. (پنجم) آن كه جامهاى بر روى او كشند و او را به پوشانند. (ششم) آن كه اگر در شب مرده باشد چراغ روشن كنند در مكانى كه او مرده است. (هفتم) آن كه خبر كنند مؤمنين را تا حاضر شوند در تشييع جنازهاش. (هشتم) تعجيل كنند در دفن او، پس منتظر شب نشوند اگر در روز مرده، و منتظر روز نشوند اگر در شب مرده، مگر آن كه شك باشد در مردن او پس منتظر شوند تا يقين به موت او حاصل شود. و اگر حامله باشد و بچهاش زنده باشد صبر كنند يا شكمش را از طرف چپ بشكافند و بچه را بيرون آوردند و بعد از آن، آن را بدوزند.
و آن چند چيز است:
(اول) اين كه در حال نزع، دست بر او بگذارند كه موجب اذيّت اوست. (دوم») گذاشتن آهن روى شكم او بلكه غير آهن نيز. (سوم) آن كه او را تنها بگذارند، زيرا كه شيطان در بدن او داخل مىشود و با او بازى مىكند. (چهارم) حاضر شدن جنب و حايض نزد او، در حال احتضار. (پنجم) زياد حرف زدن در نزد او. (ششم) گريه كردن نزد او. (هفتم) حاضر شدن مرده شور و عملهجات موت و اشخاصى كه باعث خوف محتضر مىشود نزد او. (هشتم) زنها را تنها گذاشتن نزد او، به جهت خوف اين كه صدا به گريه بلند كنند.
كراهت داشتن موت، حرام نيست. بلى! مستحب است كه وقت ظهور آثار موت، دوست بدارد ملاقات پروردگار خود را. و مكروه است تمنّى موت، هر چند در بليه و شدّت باشد، بلكه سزاوار است كه بگويد: «اللَّهُمَّ أَحْيِنِى ما كانَتِ الْحَيوةُ خَيْراً لِي وَ تَوَفَّنِي إِذا كانَتِ الْوَفاتُ خَيْراً لِي». و مكروه است طول أمل و خود را دور از مرگ دانستن، بلكه فردا را از عمر خود شمردن چنانچه مستحب است كثرت ياد مرگ