صفحهى 237
(نهم) مماكسه كردن در خريد آن. (دهم) عمامه را بى تحت الحنك بر سر ميت به پيچند. (يازدهم) چركين بودن كفن و نظيف نبودن آن. (دوازدهم) دوختن پارچههاى آن، بلكه مستحب است كه هر قطعهى آن يك پارچه باشد چنانچه بعضى از علماء گفتهاند.
و آن ماليدن كافور است به بدن ميت. بدان كه واجب است ماليدن كافور به هفت موضعى كه در وقت سجده بر زمين گذاشته مىشود كه پيشانى و دو كف دست و دو زانو و دو انگشت ابهام پاها است. و مستحب است ماليدن به سر بينى نيز، بلكه احوط است. و احوط آن است كه مسح به دست بلكه به گودى كف دست واقع شود. و بعيد نيست استحباب ماليدن آن به زير بغل و در گودى زير گردن و بيخ رانها و باطن قدمين و باطن كفين، بلكه بر جميع مفاصل و هر جا كه بوى بد از آن بيايد. و شرط است در آن اين كه بعد از غسل دادن يا تيمم باشد. پس پيش از آن صحيح نيست. و جايز است پيش از تكفين و بعد از آن يا بعد از پوشانيدن لنگ، و بهتر اين است كه پيش از تكفين باشد. و بايد كافور طاهر و مباح و تازه باشد پس كفايت نمىكند كافور كهنه كه بوى آن زائل شده باشد. و بايد نرم باشد.
فرق نيست در وجوب حنوط كردن ميت ما بين صغير و كبير و انثى و خنثى و ذكر و حرّ و عبد. بلى! جايز نيست حنوط كردن پيش از آن كه طواف كرده باشد. و اما زنى كه در عدهى وفات باشد يا شخصى كه معتكف باشد، هر گاه بميرند پس حنوط از ايشان ساقط نيست و اگر چه در حال حيات جايز نبود استعمال طيب از براى ايشان.
در حنوط كردن نيّت قربت شرط نيست پس جايز است كه طفل مميز نيز مباشرت در آن بكند.
در مقدار كافور حنوط، مسمّى كافى است و افضل آن است كه سيزده درهم و ثلث باشد كه به حسب مثقال صيرفى هفت مثقال و دو نخود الّا خمس نخود مىشود. و اقوى اين است كه اين مقدار