صفحهى 31
ندارد و اگر چه قائل شويم به جايز نبودن استعمال غساله حدث اكبر.
شرط است در طهارت آب استنجاء، چند امر: «اول» آن كه تغيير نكرده باشد يكى از اوصاف ثلاثه آن. «دوم» آن كه از خارج نجاستى به آن نرسيده باشد. «سوم» آن كه تعدى فاحش نكرده باشد. «چهارم» آن كه با بول يا غائط نجاستى ديگر مثل خون بيرون نيامده باشد. بلى! خونى كه جزء بول يا غائط حساب مىشود باكى ندارد. «پنجم» آن كه نباشد در آب استنجاء اجزايى از غايط به طورى كه تميز داده شود، اما هر گاه بوده باشد با او كرمى يا جزئى از غذا كه هضم نشده باشد يا چيز ديگر كه صدق غايط نكند، باكى ندارد.
شرط نيست در طهارت آب استنجاء كه اول آب بريزد بعد دست بمالد اگر چه احوط اشتراط است.
اگر به قصد استنجاء دست به نجاست رسانيد بعد اعراض كرد از استنجاء كردن و بعد عود كرد، اگر همان حين عود كند ضرر ندارد و الّا حكم آب استنجاء را ندارد.
در طهارت آب استنجاء، فرق نيست ما بين غسله اولى و ثانيه در مثل بول كه تعدد در آن معتبر است.
هر گاه غايط از غير مخرج طبيعى بيرون آمد، پس اگر همان مخرج معتاد شده، حكمش طبيعى است و اگر معتاد نشده حكم آن حكم ساير نجاسات است در وجوب احتياط از غساله آن.
اگر در آبى شك كند كه غساله استنجاء است تا پاك باشد يا از غسلهاى ديگر؟ محكوم است به طهارت اگر چه اجتناب از آن احوط است.
هر گاه غسل كند در آب كر، مثل خزانه حمام يا استنجاء كند در آن، صدق نمىكند بر آن غساله حدث اكبر يا غساله استنجاء يا خبث.
هر گاه شك كرد در رسيدن نجاست از خارج به آب استنجاء يا بيرون آمدن نجاست با غايط، بنا بر عدم گذارد.
مسلوب شدن طهارت يا طهوريت از آب مستعمل در رفع حدث اكبر يا رفع خبث، چه استنجاء باشد چه غير استنجاء، جارى در آب قليل است نه در آب كثير. مانند خزانه حمام و نحو آن.
هر گاه جامه را شست و فشار داد، آن چه از آب بعد از فشار دادن باقى مىماند پاك است و حكم غساله ندارد. و