صفحهى 330
و در آن چند فصل است:
بدان كه قبله مكانى است كه خانهى خدا زادها اللَّه شرفاً در آن واقع شده است از تخوم زمين تا عنان آسمان و آن قبله است از براى كافهى مردم از نزديك و دور، نه آن كه خصوص بنا قبله است و حجر اسماعيل داخل در خانه نيست و اگر چه واجب است كه در طواف داخل شود. و واجب است استقبال عين كعبه نه مسجد و نه حرم براى همه كس، اگر چه دور باشد. و معتبر نيست اتصال خط از توقف هر نماز گذار به كعبه، بلكه محاذات عرفيه كافى است. نهايت امر آن است كه محاذات وسعت پيدا مىكند از مكان دور و هر چه بُعد زيادتر شود محاذات وسعتش زيادتر مىشود هم چنان كه معلوم مىشود اين مطلب به ملاحظهى اجرام بعيده مثل ستاره و نحوه پس ضرر ندارد زيادتى عرض صف مستطيل از كعبه در صدق محاذات، چنانچه مشاهده مىكنيم اين مطلب را بالنسبة به اجرام بعيده. و قول به آن كه قبله بعيد سمت كعبه و جهت است، در حقيقت راجع به همين است كه ما گفتيم. و اگر مراد به جهت، جهت عرفيه است كه مسامحه در آن مىشود، پس وجهى از براى آن نيست و معتبر است يقين به محاذات با امكان و با عدم امكان، رجوع مىشود به علامات و نشانههايى كه مفيد ظنّ است. و در كفايت شهادت دو عادل با امكان تحصيل علم اشكال است. و با عدم امكان باكى نيست اگر اجتهادش در قبله، مخالف با قول عدلين نباشد و الّا احوط، تكرار نماز است. و اگر ممكن نشد در امر قبله، تحصيل مظنّه كند، رو به چهار طرف نماز بخواند اگر وقت وسعت داشته باشد و الّا پس مخيّر است ما بين آنها.
علامتهائى كه مفيد ظنّ است در قبله كه واجب است رجوع به آنها در صورت عدم امكان علم، چنانچه در غالب بلاد بعيده چنين است بسيار است: از جمله «جدى» است كه فى الجمله نص بر آن وارد