مثلا اين فورمول، در هنگام تحليل دقيق علمى، به يك عده پديدههاى غير اختيارى منجر مىشود مانند وضع روانى در هنگام كار و غير ذلك و هيچ گونه قوانين رياضى نمىتواند اين كارها را ارزيابى نمايد. بدين جهت هميشه دو طرف معادله مزبور در بوته ابهام لا ينحل خواهد ماند.
دوران شروع بكار و پايان آن، مدت بيمارىها، قدرت طبيعى جسمانى و ناتوانى آن، نوسانات ارزش كار و كالاها، مفيد و غير مفيد بودن، پيوستگى كار فردى با كارها از نظر جلوهاى كه در اجتماع مىكند، كار فكرى و كار دستى و عوامل ديگر باعث مىشود كه محاسبه رياضى دقيق براى بدست آوردن يك معادله دقيق در اين باره امكان ناپذير باشد، مخصوصا اگر احتياجات خود زندگانى اجتماعى را از قبيل قواى انتظامى و تنظيم راهها و مصالح و ما يحتاج عمومى بطور كلى بايستى مولود كار افراد بوده باشد و اكثريت افراد فقط مىتوانند در نتيجه كار معاش شخصى خود را اداره كنند و لذا گروهى، در هر اجتماع، ناتوانى مادى خود را از ديگران جبران خواهند كرد.
اين جبران ناتوانى مادى، در مكتب اسلام با پرداخت