مرحوم حجةالاسلام سيّد محمود يزدى، كه از شاگردان حاج ميرزا جواد آقا بوده، در بيرونى منزل استاد مىنشست. درباره نماز شبهاى آن عارف وارسته مىگويد:
شبها كه ايشان براى شبزندهدارى و عبادت برمىخاست، مدتى در رختخواب به گريه از خوف خدا و اشك براى عشق به حق مشغول بود. گاهى به سجده مىرفت و زمانى لب به دعا مىگشود. آنگاه در صحن منزل رو به طرف آسمان مىكرد و آيات مخصوص را تلاوت مىفرمود:
«اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ وَ اخْتِلافِ الَّيْلِ وَ النَّهارِ... رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً...»(1)
اثر اين آيات الهى آن چنان بود كه او را از خود بىخود كرده، سر بر ديوار مىگذاشت و لحظاتى گريه مىكرد. آنگاه كه براى گرفتن وضو آماده مىشد، در كنار حوض نشسته، مدتى گريه مىكرد و پس از وضو ساختن چون به مصلايش مىرسيد و مشغول تهجّد مىشد، حالش منقلب گشته، اشك بسيار مىريخت؛ به طورىكه از گريههاى طولانى در نمازها و مخصوصاً قنوتها، بعضى ايشان را جزء «بكّايين» عصر به شمار آوردهاند.(2)
(1). به درستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و درپى يكديگر آمدن شب و روز نشانههايى براى خردمندان وجود دارد. آنان كه مىگويند... پروردگا را اينها را بيهوده نيافريدهاى...(آلعمران(3) آيه 189 و190). (2). رساله لقاءاللّه، مقدّمه، ص و.