قدرى حركت كن و از صورت بىمغز و قشر بى لُب تجاوز [نما] و ذمايم اخلاق خود را... در تحت مطالعه و مدّاقه قرار بده... فرضاً كه از عرفا كسى را به بزرگى نمىشناسى از علماى بزرگ معرفت و اخلاق، آنها را كه پيش همه علما مسلّمند پيروى كن؛ مثل... و از علماى معاصر كتب شيخ جليلالقدر، عارف باللّه حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (قدس سره) را مطالعه نما. شايد انشاءاللّه از اين تأبّى و تعسّف(1) خارج شوي».(2)
پس از انقلاب اسلامى ايران، به رهبرى امام راحل (قدس سره)، هزاران جوان پاك و مستعد از چشمهسار زلال و نورانى آثار اين عارف الهى جرعهها نوشيده، در گلستان هستى شكوفا شدند؛ جام جهاننما گشته، جهانيان را از درخشش معارف ناب الهى با خبر ساختند.
قبل از معرفى آثار ارزشمند آن عالم وارسته، بسيار مناسب است كه پاى سخن استاد عزيز و فرزانه، «حضرت آيةاللّه حسن زاده» بنشينيم و به مصداق «قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهري»، در وجود آن عارف مخلص تأمّلى ديگر كنيم.
«آشنايى من با جناب آقاى ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى از اينجا آغاز شد كه نخستين بار رساله اسرار الصلوة او را به چاپ اول سربى در كتابفروشى نظر بدان افتاد و دل مايل گرديد و خريدارى شد و سرگرم به
(1). بى راهه رفتن. (2). معراج السالكين و صلاة العارفين، ص42 (به نقلِ سيماى فرزانگان، ص69 و70).