خطاب كرده، از ژرفاى وجود، خشنودى و رضايتش را مىطلبد. او حسنات و كارهاى پسنديده خود را در شمار بدىها دانسته، بخشش و گذشت الهى را بسان آبشارى شوينده همه گناهان مىداند. از خداوند روشنى چشم مىخواهد، پذيرش خود و اعمالش را آرزو مىكند و اُنس با حق تعالى و همراهى و همرازى با او را دلخواه خود مىشمارد.
آرزو مىكند كه در قيامت كرامت حق موجب قبولى اعمالش شود تا ديگران را آگاه سازد و از بخشش و عظمت پروردگار سخن بگويد.
عارف بزرگ تبريزى در آخرين فراز از «حديث نفس» براى حضرت محمد و اهل بيتش (عليهم السلام) طلب درود و صلوات الهى مىكند و خواستار آمرزش بىپايان، بهشت بىحساب و گذشت بىعتاب مىشود. از ديده بصيرت آميز سخن مىگويد و آن را از خداوند مىطلبد.(1)
فرزانه ملكوتى مرحوم حاج ميرزا جواد آقا، در برخى از آثار خويش، چون به آيه «ثُمَّ فى سِلْسلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوه» مىرسد مىنويسد:
پس او را در زنجيرى كه درازاى آن هفتاد ذراع است، ببنديد ـ كه طول هر ذراع آن چندين فرسخ از فرسخهاى دنياست ـ... سر زنجير را از سر او داخل و از پايين خارج مىكنند، گاه از شدّت، عظمت و هيبت ملايكه عذاب ياد مىكند و زمانى از نزديكى شياطين و غذاى دوزخيان
(1). ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات، بخش «حديث نفس».