صفحهى 182
كم كند، امّا بايد قيمت كاهى را كه از آن بدست مىآيد از پولى كه براى خريد زراعت داده كسر نمايد، مثلًا اگر زراعتى را پانصد تومان بخرد و قيمت كاه آن صد تومان باشد فقط چهار صد تومان آن را مىتواند جزء مخارج حساب نمايد.
مسأله 17 كسى كه بدون گاو و چيزهاى ديگرى كه براى زراعت لازم است نمىتواند زراعت كند، اگر آنها را بخرد و به واسطه زراعت مقدارى از قيمت آنها كم شود، بنا بر احتياط واجب نبايد آن مقدار را از مخارج حساب نمايد، اگر چه حساب نمودن آن مقدار از بابت مخارج خالى از وجه نيست.
مسأله 18 اگر در يك زمين، جو و گندم و چيزهايى مثل برنج و لوبيا كه زكات ندارد كشت نمايد، بايد تمام مخارج و مئونهاى را كه صرف نموده به هر دو تقسيم نمايد به حسب نسبت.
مسأله 19 اگر براى شخم زدن يا كار ديگرى كه تا چند سال براى زراعت فائده دارد، خرجى كند مىتواند آن را جزء مخارج سال اول حساب نمايد و بعيد نيست كه گفته شود اگر عملى كه كرده براى تمام سالها بوده تقسيم بر همه سالها شود، و اگر براى سال اول بوده از مؤنه همان سال حساب شود، گر چه سالهاى ديگر هم به آن بهرهمند مىشده.
مسأله 20 اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد، و زراعت و ميوه آنها در يك وقت بدست نمىآيد، گندم يا جو يا خرما يا انگور داشته باشد و همه آنها محصول يك سال حساب شوند چنانچه چيزى كه اول مىرسد به اندازه نصاب باشد بايد زكات آن را موقعى كه مىرسد بدهد و زكات بقيه را هر وقت به دست مىآيد اداء نمايد، و اگر مجموع به حد نصاب مىرسد بايد صبر كند تا همه برسند و زكات همه را بدهد.
مسأله 21 كسى كه بدهكار است و مالى هم دارد كه زكات آن واجب شده اگر بميرد، بايد اول تمام زكات را از مالى كه زكات آن واجب شده بدهند بعد قرض او را اداء نمايند.