نجاة العباد

سیدروح الله موسوی

نسخه متنی -صفحه : 394/ 203
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 206

مسأله 6 لازم نيست در استطاعت، آن كه خود توشه راه و مركب را داشته باشد، بلكه اگر پول توشه و كرايه مركوب را داشته باشد مستطيع است، بلكه لازم نيست پولش را هم داشته باشد، بلكه اگر چيزى داشته باشد از آن چه كه احتياج به آن ندارد در معاش متعارف، مثل آن كه زمينى داشته باشد زيادتر از مورد احتياج كه كفايت مى‏كند بر خرج سفرش بايد بفروشد و حج كند.

مسأله 7 واجب نيست كه براى حج قرض كند گر چه بتواند به آسانى قرض را بدهد، بلكه اگر مال هم دارد لكن خريدار ندارد يا طلب دارد، لكن بدهكار طلب را قبل از موعد نمى‏دهد، واجب نيست قرض كند و مكه برود و مستطيع نيست.

مسأله 8 اگر نزدش چيزى نيست كه با آن حج برود، لكن طلبكار از كسى است به مقدارى كه اگر بدهد مى‏تواند حج برود، پس اگر موعد طلب رسيده است واجب است با هر وسيله طلبش را وصول كند و حج برود گر چه به رجوع به ظالم باشد و اگر موعدش نرسيده لكن اگر مطالبه كند مى‏دهد، لازم نيست مطالبه كند و مستطيع نيست.

مسأله 9 اگر به اندازه خرج مكه مال دارد لكن شرايط ديگر مثل صحيح بودن بدن يا باز بودن راه حاصل نيست، مى‏تواند آن مال را تصرف كند و از بين ببرد، و امّا اگر شرايط حاصل است لكن وقت رفتن نرسيده و قافله حج راه نيفتاده و احتمال مى‏دهد كه اسباب ديگر مهيا شود و قافله نيز حركت كند نمى‏تواند در آن مال تصرف كند، و اگر تصرف كرد و كاروان حركت كرد حج بر عهده او مى‏آيد.

مسأله 10 شرط است در وجوب حج باقى ماندن مال تا آخر اعمال و اگر تلف شود در بين راه چه وقت رفتن و چه وقت برگشتن بدون اختيار او، معلوم مى‏شود كه مستطيع نبوده، و امّا اگر خودش عمداً توشه و مركوب خود را تلف كند حج به عهده او مستقر مى‏شود و بايد برود.