صفحهى 387
زيد بيايد أنت طالق» يا بگويد «اگر آفتاب طلوع كند أنت طالق» طلاق صحيح نيست، بلى اگر تعليق كند به چيزى كه حاصل است، مثل اين كه بگويد «اگر فلان زن، زن من است، فهى طالق» ظاهراً صحيح است.
مسأله 5 اگر مكرر كند صيغه طلاق را بدون آن كه رجوعى در بين واقع شود يك طلاق محسوب مىشود، و همين طور اگر بگويد «أنت طالق ثلاثاً» يك طلاق واقع مىشود.
مسأله 6 شرط است در صحت طلاق، آن كه نزد دو شاهد مرد عادل، واقع شود كه هر دو صيغه طلاق را بشنوند و بايد هر دو با هم باشند و كفايت نمىكند آن كه نزد يكى از آنها طلاق دهد و نزد ديگرى در مجلس ديگر طلاق دهد.
مسأله 7 دو شاهد بايد غير از كسى كه طلاق را جارى مىكند باشند و غير از شوهر زن باشند.
مسأله 8 اگر دو شاهد عادل باشند پيش كسى كه طلاق مىدهد، و فاسق باشند يا يكى از آنها فاسق باشد واقعاً، ترتيب آثار صحت بر آن طلاق مشكل است، گر چه بىوجه نيست.
مسأله 1 طلاق صحيح دو قسم است:
قسم اول: طلاق بائن، و آن طلاقى است كه شوهر نمىتواند بعد از طلاق دادن رجوع كند چه زن عده داشته باشد يا نه و آن شش قسم است: اول: طلاقى كه پيش از نزديكى با زن داده شود. دوم: طلاق دخترى كه به حد تكليف نرسيده باشد، اگر چه نزديكى با او كرده باشد. سوم: طلاق زن يائسه است. چهارم: طلاق خلع. پنجم: طلاق مبارات و اين دو قسم بائن هستند اگر زن به بذلى كه كرده رجوع نكند و در صورت رجوع با شرايط رجعى مىشود. ششم: طلاق سوم است، اگر دو رجوع شود يكى بين اول و دوم، و يكى بين دوم و سوم. و اگر