نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 116
نمايش فراداده

[قال الرضىّ‏]: يعني معاوية و أصحابه.

61- و من كلام له عليه السلام لمّا خوّف من الغيلة:

و إنّ عليّ من اللّه جنّة حصينة، فإذا جاء يومي انفرجت عنّي و أسلمتني، فحينئذ لا يطيش السّهم، و لا يبرأ الكلم

62- و من خطبة له عليه السلام

ألا و إنّ الدّنيا دار لا يسلم منها إلّا فيها، و لا ينجى بشي‏ء كان لها: [سيد رضى گويد]: مى‏خواهد [از اين سخن‏] معاويه و ياران او را.

61- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] آن گاه كه ترسانيدند [او را] از كشتن ناگاه و مكر و بدرستى كه بر من از خدا سپرى است استوار و محكم، پس چون آيد روز من وا شود حزن و اندوه از من و فرا سپرد مرا [به مرگ‏]، پس آن هنگام خطا نكند و نگردد تير از نشانه و به صلاح نيايد جراحت.

62- [و از خطبه‏هاى آن حضرت (عليه السلام) است‏] بدان بدرستى كه دنيا سرايى است كه سلامت نباشد از او مگر [به پرهيزگارى‏] در او، و