نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 235
نمايش فراداده

فالأرض لكم شاغرة، و أيديكم فيها مبسوطة، و أيدي القادة عنكم مكفوفة، و سيوفهم عنكم مقبوضة. (3) ألا إنّ لكلّ دم ثائرا، و لكلّ حقّ طالبا. و إنّ الثّائر في دمائنا كالحاكم في حقّ نفسه، و هو اللّه الّذي لا يعجزه من طلب، و لا يفوته من هرب.

(4) فأقسم باللّه يا بني أميّة، عمّا قليل لتعرفنّها في أيدي غيركم و في دار عدوّكم. (5) ألا إنّ أبصر الأبصار ما نفذ في الخير طرفه ألا إنّ أسمع الأسماع ما وعى التّذكير قلبه (6) أيّها النّاس، استصبحوا من شعلة مصباح واعظ متّعظ، و امتاحوا و دست‏هاى سرهنگان از شما باز داشته، و شمشيرهاى ايشان از شما فرا گرفته. (3) بدان بدرستى كه هر خونى [را] كينه جوينده‏[اى است‏] و هر حقّى را جوينده‏اى، و بدرستى كه كينه جوينده در خون‏هاى ما همچو حاكم است در حقّ نفس خود، و اوست خداى آنك از پيش نگذرد او را هر كه [را] طلب كرد، و فوت نشود و در نگذرد [او را] هر كه بگريخت. (4) پس سوگند مى‏خورم به خدا اى بنى اميّه از زمان اندك هر آينه بشناسى آن را در دست‏هاى غير شما، و در سراى دشمن شما [است‏] (5) بدان بدرستى [كه‏] بيناترين بينائى‏ها آنچه گذران باشد [و نفوذ كند] در خير چشم او، بدان كه شنواترين گوش‏ها آن كه نگهدارد پند را دل او. (6) اى مردمان در صبح شويد از روشنى چراغ واعظى پند گيرنده، و آب بكشيد از چشمه صافى بدرستى كه صافى گردانيده‏اند از تيرگى. (7) بندگان خدا