نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 284
نمايش فراداده

و هيّجوا إلى الجهاد فولّهواا اللّقاح أولادها، و سلبوا السّيوف أغمادها و أخذوا بأطراف الأرض زحفا زحفا، و صفّا صفّا. (3) بعض هلك، و بعض نجا. لا يبشّرون بالأحياء، و لا يعزّون عن القتلى. مره العيون من البكاء، خمص البطون من الصّيام، ذبل الشّفاه من الدّعاء، صفر الألوان من السّهر. على وجوههم غبرة الخاشعين. أولئك إخواني الذّاهبون، فحقّ لنا أن نظمأ إليهم، و نعضّ الأيدي على فراقهم. (4) إنّ الشّيطان يسنّي لكم طرقه بگذاشتند شتران را و واله و مشتاق كردند فرزندان آن را، و ربودند شمشيرها را از غلاف‏هاى آن، و فرا گرفتند به كناره‏هاى زمين گروه گروه، [و] صف صف (3) بعضى موافقت به حرب، يعنى هلاك شدند، و بعضى نجات يافتند، بشارت نمى‏دادند ايشان را به زندگانى و تعزيت نمى‏دادند ايشان را از كشتگان، تباه شد[ه‏] چشم‏هاى [و] ريش شده از گريستن ترس خدا، باريك شده شكم‏ها از روزه داشتن، پژمرده شده لب‏ها از دعا خواندن، زرد شده رنگ‏ها از بى‏خوابى، بر روى‏هاى ايشان [است‏] گرد [و] رنگى ترسكاران، آنهايند برادران شدگان من [به راه بهشت‏]، پس واجب شد ما را كه مشتاق باشيم به ايشان، و به دندان گيريم دست‏ها را بر جدائى ايشان. (4) بدرستى كه شيطان آسان مى‏كند براى شما