و هيّجوا إلى الجهاد فولّهواا اللّقاح أولادها، و سلبوا السّيوف أغمادها و أخذوا بأطراف الأرض زحفا زحفا، و صفّا صفّا. (3) بعض هلك، و بعض نجا. لا يبشّرون بالأحياء، و لا يعزّون عن القتلى. مره العيون من البكاء، خمص البطون من الصّيام، ذبل الشّفاه من الدّعاء، صفر الألوان من السّهر. على وجوههم غبرة الخاشعين. أولئك إخواني الذّاهبون، فحقّ لنا أن نظمأ إليهم، و نعضّ الأيدي على فراقهم. (4) إنّ الشّيطان يسنّي لكم طرقه بگذاشتند شتران را و واله و مشتاق كردند فرزندان آن را، و ربودند شمشيرها را از غلافهاى آن، و فرا گرفتند به كنارههاى زمين گروه گروه، [و] صف صف (3) بعضى موافقت به حرب، يعنى هلاك شدند، و بعضى نجات يافتند، بشارت نمىدادند ايشان را به زندگانى و تعزيت نمىدادند ايشان را از كشتگان، تباه شد[ه] چشمهاى [و] ريش شده از گريستن ترس خدا، باريك شده شكمها از روزه داشتن، پژمرده شده لبها از دعا خواندن، زرد شده رنگها از بىخوابى، بر روىهاى ايشان [است] گرد [و] رنگى ترسكاران، آنهايند برادران شدگان من [به راه بهشت]، پس واجب شد ما را كه مشتاق باشيم به ايشان، و به دندان گيريم دستها را بر جدائى ايشان. (4) بدرستى كه شيطان آسان مىكند براى شما