نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 51
نمايش فراداده

تصرخ من جور قضائه الدّماء، و تعجّ منه المواريث. (12) اشكو إلى اللّه من معشر يعيشون جهّالا، و يموتون ضلّالا، ليس فيهم سلعة أبور من الكتاب إذا تلي حقّ تلاوته، و لا سلعة أنفق بيعا و لا أغلى ثمنا من الكتاب إذا حرّف عن مواضعه، و لا عندهم أنكر من المعروف، و لا أعرف من المنكر. (13)

18- و من كلام له عليه السلام فى ذمّ اختلاف العلماء فى الفتيا

ترد على أحدهم القضيّة في حكم من الأحكام فيحكم فيها برأيه، ثمّ ترد تلك القضيّة بعينها على غيره فيحكم فيها بخلاف قوله. (1) نفس خود، فرياد كند از راه بگشتن حكم او خون‏ها، و ناله كند از حكم او [ميراث‏ها از] ميراث خوارگان [به نا حق‏]. (12) شكايت مى‏كنم وا خدا از گروهى [كه‏] زندگانى مى‏كنند چون نادانان، و [مى‏]ميرند چون گمراهان، نباشد در ميان ايشان متاعى كاسدتر از كتاب [خدا] چون بخوانند سزاى خواندن او، و نه كلايى رواج تربه خريد و فروخت، و نه گران بهاتر از كتاب [خدا] چون بگردانند از جاى‏هاى او، و [نه‏] به نزديك ايشان [است‏] ناشايستر و زشت‏تر از نيكويى، و نه شايسته‏تر از زشتى. (13) 18- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] در مذمّت كردن اختلاف كردن عالمان در فتواها وارد شود بر يكى از ايشان مسئله‏اى در حكمى از حكم‏ها، پس حكم كند در او به اعتقاد و راى خود، پس وارد شود آن قضيّه به عين آن بر غير او پس حكم كند در آن به خلاف گفتار اوّل. (1) پس جمع گردند قاضيان بدان حكم كه كرده‏اند به نزديك امامى، آنك طلب‏