نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 81
نمايش فراداده

عليه السلام أشبه، و بمذهبه في تصنيف الناس، و في الإخبار عما هم عليه من القهر و الإذلال، و من التقية و الخوف، أليق. قال: و متى وجدنا معاوية في حال من الأحوال يسلك في كلامه مسلك الزهاد، و مذاهب العبّاد

33- و من خطبة له عليه السلام عند مسيره الى قتال اهل البصرة:

قال عبد اللّه بن عباس- رحمه اللّه-: دخلت على أمير المؤمنين عليه السلام بذي قار و هو يخصف نعله، فقال لي: ما قيمة هذه النعل فقلت: لا قيمة لها، قال: و اللّه لهي أحبّ إليّ من إمرتكم، إلّا أن أقيم حقّا، أو أدفع باطلا، ثمّ خرج [ (عليه السلام) ] فخطب الناس فقال: و اين سخن به سخن امير مؤمنان على، عليه السّلام، ماننده‏تر، و به مذهب او در تصنيف و تميز مردمان، و در خبر دادن از آنچه ايشان بودند بر او- از قهر كردن، و ذليل كردن، و از تقيّه و ترس- لايق‏تر. گفت: و كى يافتيم ما معاويه را در حالتى از حال‏ها كه برود در سخن او، جاى راه يافتن و رفتن زاهدان، و جاى رفتن‏هاى عابدان 33- [و از خطبه‏هاى آن حضرت (عليه السلام) است‏] نزديك رفتن او وا كار زار كردن با اهل بصره گفت عبد اللّه پسر عباس: در رفتم بر امير مؤمنان، [عليه السّلام، در ذى قار]- نام جايى است- واو مى‏دوخت و پينه مى‏كرد كفش خود را، پس گفت مرا: چه قيمت است اين نعل را پس گفتم: هيچ قيمتى نيست مر او را. گفت: بحقّ خدا كه اين نعل دو ستر است به من از امارت [كردن بر] شما، مگر كه مى‏خواهم كه بپاى دارم حق را، يا دفع كنم باطل را، پس بيرون آمد- بر او باد سلام- و پس خطبه كرد بر مردمان، پس گفت: