هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 109
نمايش فراداده

فصل هشتم كلماتى كه با «ب» آغاز مى‏شوند

322 «باكروا فالبركة فى المباكرة و شاوروا فالنّجح فى المشاورة» سحر خيز باشيد كه بركت در سحر خيزى است. و در كارها مشورت كنيد كه رستگارى در مشورت است


  • سحر خيز، خواهد شدن كامياب نجات تو در امر شورى بود ترا ز آن چرا ترس و پروا بود

  • مخسبيد تا سر زند آفتاب‏ ترا ز آن چرا ترس و پروا بود ترا ز آن چرا ترس و پروا بود

323 «بحسن العمل تجنى ثمرة العلم لا بحسن القول» بار درخت دانش كردار نيك است نه گفتار نيك


  • عمل ميوه باغ دانش بود نيايد بسامان ز گفتار، كار عمل بايد اى مرد نيكو شعار

  • ترا بايد اين سو گرايش بود عمل بايد اى مرد نيكو شعار عمل بايد اى مرد نيكو شعار

324 «بقدر علوّ الرّفعة يكون نكاية الوقعة» گزند حادثه باندازه بلندى رتبه است (هر چه مسئوليت بيشتر باشد خطر زيادتر است)


  • ترا گر بود رتبت ارجمند، و گر باشد آسايشت آرزو، ز گمنامى آنرا تو كن جستجو

  • فزونتر رسد بر تو رنج و گزند ز گمنامى آنرا تو كن جستجو ز گمنامى آنرا تو كن جستجو