هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 133
نمايش فراداده

فصل دهم كلماتى كه با «ج، ح، خ» آغاز مى‏شوند

394 «جالس العلماء، يزدد علمك و يحسن ادبك و تزك نفسك» با دانشمندان همنشين باش تا دانشت زياد شود و بكمال ادب برسى و نفست بپاكى گرايد


  • برو باش با عالمان همنشين كمال ادب حاصل آيد تو را ز اهريمن نفس گردى رها

  • شود دانشت بيش اى اهل دين‏ ز اهريمن نفس گردى رها ز اهريمن نفس گردى رها

395 «جمال الرّجل فى الوقار. جمال الحرّ تجنّب العار» زيبائى انسان بوقار است. زيبائى آزاد مرد بدورى از ننگ است


  • وقار است آرايش مرد و زن هر آزاده را فرّ و زيب و جمال، بدورى ز ننگ است اى با كمال‏

  • بخوارى مده تا توانى تو تن‏ بدورى ز ننگ است اى با كمال‏ بدورى ز ننگ است اى با كمال‏

396 «جود الرّجل يحبّبه الى اضداده و بخله يبغضه الى اولاده» بخشش انسان را محبوب دشمنانش مى‏سازد و بخلش فرزندانش را دشمن او ميكند


  • چو خواهى كه محبوب اعدا شوى، چو كوشى ببخل و بامساك بيش، شود دشمنت جمله اولاد خويش‏

  • ببخشش تو بايد مهيّا شوى‏ شود دشمنت جمله اولاد خويش‏ شود دشمنت جمله اولاد خويش‏