سراى ديگر با سلامت اندرون شد. سنگى را بر روى سنگ نگذاشت تا آنكه راه خود را سپرى كرد، و نداى پروردگارش را پاسخ گفت.
وه كه احسان خداوند بر ما چه بسيار بزرگ است كه با نعمتى چون محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم پيشينهاى براى ما قرار داده است كه از او پيروى كنيم و پيشوايى قرار داده است تا با گامهاى او گام برداريم».
(أسوه): پيروى راه و روش.
(أكناف): جوانب، پيرامون.
(شفيف): رقيق، نازك، چيزى كه آن طرفش معلوم باشد، مانند شيشه.
(صفاق): پوست داخلى شكم كه روى آن پوست ظاهر و پيداى شكم قرار دارد.
(تشذب لحمه): جدا بودن گوشت، كنايه از اندك بودن گوشت.
(سفائف): جمع سفيفه، زنبيل و زنبيلها.
(ظلال): سايبان و مأوى و پناهگاه، و كسى كه پناهگاه او مشرق و مغرب باشد، او پناهگاهى ندارد.
(قضم): خوردن به اطراف دندان.
(تأس): پيروى كن.
(أهضم): خالى بودن شكم و چسبيدن شكم از شدت گرسنگى.
(كشحا): پهلو، ميان لگن خاصره و استخوان پشت.
(أخمص): تهىترين.
(محادّه): دشمنى مخالف.
(يخصف): وصله مىكرد، پينه مىزد.
(عادى): بىپشتى و بىپالان.
(يردف): بر روى مركب كسى را به دنبال خود سوار مىكرد و دو نفرى بر روى يك چارپا مىنشستند.