ترس از ناپسندى اين عمل نبود آنچه كه تو مىخواستى بتو مىدادم.
اى فاطمه من دوست ندارم كه پاداش اين زحمات و رنجهاى تو در خانه على بن ابى طالب در روز قيامت بواسطه اين كه تو خدمتگزارى گرفتى در پيشگاه خداوند از تو شكايت كند. پيامبر خدا با اين سخنان منطقى دخترش را قانع ساخت و در لحظات آخر بخاطر تسلى دل فاطمه او را با يك نحوه تسبيح و ذكر خدا آشنا كرد كه از آن پس بعنوان تسبيحات حضرت زهرا در بين پيروانش معمول و معروف است و شيعيان آنرا بعنوان تعقيب نمازهاى خود انجام مىدهند و به اين صورت خاطره آن روز زهرا و استقامتش را در برابر فشارهاى زندگى و ناملايمات آن گرامى و مقدس مىشمرند.
در بازگشت زهرا بخانهاش، همسر برومندش امير مؤمنان فرمود: فاطمه تو براى تأمين آسايش دنياى خود نزد پيامبر رفتى ولى خداوند در عوض پاداش اخروى و جاويدان بما عطا فرمود.
شخصى از نزديك پيامبر اسلام را ملاقات، و وضع كهنگى لباس پيامبر او را متأثر ساخت با كمال ميل 12 درهم از مال شخصى خود به پيغمبر داد و خواست كه با آن لباس تهيه كند. پيامبر اسلام آن پول را به على عليه السلام سپرد و از او خواست تا برايش پيراهنى خريدارى كند. على با آن پول از بازار پيراهنى خريد و نزد رسول خدا آورد. پيامبر نگاهى بآن پيراهن دوخت و فرمود: نه، اى على اين پيراهن را نمىپسندم، آيا فروشنده حاضر است آنرا پس بگيرد على فرمود نمىدانم.
پيغمبر فرمود شما برويد سؤال كنيد شايد پس بگيرد. على نزد فروشنده رفت و فرمود پيامبر اسلام اين پيراهن را نپسنديد زيرا او پيراهنى ارزانتر مىخواهد. فروشنده پيراهن را پس گرفت. اين بار پيامبر با على ببازار رفتند در بين راه پيامبر كنيزكى را ديد كه حيران گوشه ديوار ايستاده و مىگريد. رسول خدا فرمود چرا گريه ميكنى كنيز گفت اهل خانه بمن 4 درهم سپردند تا از بازار چيزى براى آنها خريدارى كنم و من در بين راه آنرا گم كردهام و اينك مىترسم بخانه برگردم.
رسول خدا فورا 4 درهم از آن پولها را به كنيزك دادند و فرمودند بخانهات بازگرد رسول خدا راه خود را ادامه داد تا ببازار رسيد پيراهنى ساده به 4 درهم خريدارى فرمودند و پس از پوشيدن خداى را ستايش كرد. در حين مراجعت مرد برهنهاى را ديدند كه از مردم مىخواست هر كس مرا بپوشاند خداوند او را به لباس بهشتى بپوشاند. پيامبر پيراهنى كه خريده بود از تن بيرون آورد و به آن سائل برهنه پوشانيد. پيامبر مجددا ببازار برگشت و اين بار با باقى مانده پول كه 4 درهم بود پيراهن مناسب خريدارى كرده و بخانه خود بازگشتند.