اى پيامبر، اگر بخواهيم، آنچه را بر تو وحى مىفرستيم از تو مىگيريم آنگاه كسى را نمىيابى كه از تو دفاع كند. (الى 86)
مگر رحمت پروردگارت شامل حالت گردد كه فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است. (الى 87)
اى رسول ما بگو: اگر تمام انسانها و پريان جمع شوند تا همانند اين قرآن را بياورند هرگز نخواهند آورد هر چند يكديگر را در اين كار كمك كنند.
ما در اين قرآن، براى مردم از هر چيز، نمونهاى آورديم و همه معارف در آن جمع است اما اكثر مردم در برابر آن جز انكار حق كارى ندارند. (88 الى 89)
اى پيامبر: به تو گفتند كه ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم مگر اينكه چشمهاى از اين سرزمين خشك و سوزان براى ما خارج سازى و يا باغى از نخل و انگور در اختيار تو باشد و نهرها در لابلاى آن به جريان اندازى.
يا قطعات سنگهاى آسمان را آن چنان كه مىپندارى بر سر ما فرود آرى يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى يا خانهاى پر نقش و نگار از طلا داشته باشى و يا به آسمان بالا روى حتى به آسمان رفتنت نيز ايمان نمىآوريم مگر آنكه نامهاى بر ما نازل كنى كه آن را بخوانيم. بگو: منزه است پروردگارم از اين سخنان بىارزش مگر من جز بشرى هستم كه از طرف خداوند فرستاده شدهام؟ تنها چيزى كه مانع شد مردم بعد از آمدن هدايت ايمان بياورند اين بود كه از روى نادانى و بىخبرى گفتند: آيا خداوند بشرى را به عنوان رسول فرستاده است؟ بگو: حتى اگر در روى زمين فرشتگانى زندگى مىكردند و با آرامش گام بر مىداشتند ما نيز از آسمان فرشتهاى را به عنوان رسول براى آنها مىفرستاديم چرا كه رهبر هر گروهى بايد از جنس خود آنان باشد.
بگو: براى اثبات رسالت من همين كافى است كه خدا ميان من و شما گواه است چرا كه او نسبت به بندگانش آگاه و بينا است. (الى 96)