مردم اجتماع كردند و هنگامى كه ساحران آمدند به فرعون گفتند: آيا اگر پيروز شويم پاداش مهمى خواهيم داشت؟ گفت: آرى در اين صورت از مقربين خواهيد بود.
چون روز موعود فرا رسيد موسى به ساحران گفت: آنچه را مىخواهيد بيفكنيد، بيفكنيد.
آنها طنابها و عصاهاى خود را افكندند و گفتند: به عزت فرعون، قطعا پيروزيم.
سپس موسى عصاى خويش را افكند، ناگهان تمام وسايل دروغين آنها را بلعيد و ساحران همگى فورا به سجده افتادند.
گفتند: ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم.
پروردگار موسى و هارون فرعون گفت: آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ مسلما او بزرگ و استاد شماست كه به شما سحر آموخته اما بزودى خواهيد دانست كه دستها و پاهاى شما را بطور مختلف قطع مىكنيم و همه شما را به دار مىآويزيم.
گفتند: مهم نيست ما بسوى پروردگارمان باز مىگرديم ما اميدواريم پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد كه ما نخستين ايمان آورندگان بوديم.
ما به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه از مصر بيرون ببر و آنها شما را تعقيب خواهند كرد.
فرعون از اين امر مطلع گرديد و مأمورانى را به شهرها فرستاد تا نيرو جمع كند و گفت: اينها گروهى اندكند كه ما را به خشم آوردهاند و ما همگى آماده پيكاريم.
ما فرعون و لشكريانش را از باغها و چشمهها و گنجها و قصرهاى مجلل بيرون كرديم.
آرى اينچنين كرديم و بنى اسرائيل را وارث آنها ساختيم.
آنها به تعقيب بنى اسرائيل پرداختند. (الى 60)