آنها در جواب گفتند: تو فقط ديوانهاى.
بعلاوه تو تنها بشرى مثل ما هستى، تنها گمانى كه درباره تو داريم اينست كه دروغگو مىباشى.
اگر راست مىگوئى، سنگهايى از آسمان بر سر ما فرو ريز.
شعيب گفت:
پروردگار من به اعمالى كه شما انجام مىدهيد آگاهتر است.
سرانجام او را تكذيب كردند و عذابى از ابرى كه بر آنها سايه افكنده بود آنها را در برگرفت كه اين عذاب روز بزرگى بود.
در اين ماجرا آيت و نشانهاى است ولى اكثر آنها ايمان نياوردند و پروردگار تو عزيز و رحيم است. (176 الى 191)
اين قرآن از سوى پروردگار جهانيان توسط روح بر قلب پاك تو نازل شده است تا مردم را انذار كنى.
او آن را به زبان عربى آشكار نازل كرد و توصيف آن در كتب پيشينيان نيز آمده است.
آيا همين نشانهها براى آنها كافى نيست كه علماى بنى اسرائيل به خوبى از آن آگاهند.
اگر ما قرآن را بر بعضى از غير عرب نازل مىكرديم و او آن را بر ايشان مىخواند به آن ايمان نمىآوردند.
آرى ما اينگونه قرآن را با زبانى رسا و آسان در دل اين مجرمان وارد مىكنيم اما آنها به آن ايمان نمىآورند تا عذاب دردناك را با چشم خود به بينند.
ناگهان عذاب الهى به سراغ آنها مىآيد در حاليكه توجه ندارند و در اين هنگام مىگويند: آيا به ما مهلتى داده خواهد شد. (192 الى 203)
آيا اين گمراهان براى عذاب از ناحيه ما عجله مىكنند و گمان مىكنند كه اين وعدهها دروغ است؟ اگر ما ساليان ديگرى نيز آنها را از اين زندگى بهرهمند سازيم و عذاب را به تأخير بيندازيم و سپس عذابى كه به آنها وعده داده شده به سراغشان بيايد. (الى 206)