اى پيامبر، مشاهده كردى كسانى از قوم يهود را كه گمان مىكنند به آنچه از كتب آسمانى بر تو و پيشينيان نازل شده ايمان آوردهاند ولى مىخواهند طاغوت و حكام باطل را به داورى بطلبند با اينكه به آنها دستور داده شده به طاغوت كافر شوند و شيطان مىخواهد آنها را شديدا گمراه كند.
هنگامى كه به آنها گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر بيائيد منافقان را مىبينى كه از قبول دعوت تو اعراض مىكنند. پس چرا زمانيكه بر اثر اعمال نادرستشان گرفتار مصيبتى مىشوند به سراغ تو مىآيند و سوگند ياد مىكنند كه منظور ما از بردن داورى به نزد ديگران جز نيكى كردن و توافق ميان طرفين دعوا نبوده است.
آنها كسانى هستند كه خداوند بر آنچه كه در دل دارند آگاه است، از مجازات آنها صرف نظر كن و آنها را اندرز بده و با بيانى رسا نتايج اعمالشان را به آنها گوشزد نما. ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به اين منظور كه به فرمان خدا از وى اطاعت شود و اگر اين مخالفان هنگامى كه به خود ستم مىكردند و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذاردند به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند.
به پروردگارت اى پيامبر سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر اينكه تو را در اختلافات خود به داورى طلبند و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نكنند و كاملا تسليم باشند. (60 الى 65)