صفحه ى 229
113 [القيامة]: مصدر است ولى همچون نام خاصى براى يك وقت معين شده است كه در آن رستخيز آفريدگان صورت مى گيرد و مردمان از گورهاى خود برمى خيزند و به سوى محشر مى روند.
114 [منع ]: جلوگيرى كردن.
[خرابها]: خراب به معنى ويران كردن و نقض كردن است.
115 [المشرق ]: و شرق دو نام است براى محل بر آمدن خورشيد و ماه.
[المغرب ]: و المغيب هر دو به معنى محل غروب كردن و غايب شدن خورشيد يا جرم فلكى ديگر است.
[واسع ]: به معنى غنى و بى نياز است به سبب وسعت و گستردگى تواناييهاى او. و آن را به معنى پر رحمت نيز گفته اند.
117 [قانتون ]: ريشه در قنوت، دوام است و به معنى فرمانبردارى و به معنى دعا نيز آمده است، از جمله قنوت در نماز.
118 [يوقنون ]: يعنى مى دانند.
119 [الجحيم ]: آتش افروخته است و نامى براى دوزخ شده است.
120 [ملتهم ]: ملة و نحلة و ديانة نظير يكديگر است، و ملت رسول اللَّه (ص) امرى است كه آن را آشكار ساخته است.