صفحه ى 427
261 [أنبت ]: نبت، به معنى گياه و إنبات به معنى روياندن است.
263 [غنى ]: توانگر و بى نياز است و غنى بودن خدا به آن است كه مالك همه چيزها و تواناى بر آنها است.
264 [منّ ]: منت گذاشتن به معنى گفتن چيزى است كه از اهميت و خوبى كار نيك مى كاهد، و اصل منّ به معنى بريدن است همچون در «لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ».
[اذى ]: زيان و آزار است.
265 [بربوة]: ربوة به معنى پشته و زمين مرتفع است.
[طل ]: باران اندك و ريز است.
266 [اعصار]: غبارى است كه ميان آسمان و زمين قرار گرفته باشد.