تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 268
نمايش فراداده

نسبت به شايعات داشته باشد. خداوند در وجود هر انسانى عقلى به وديعه نهاده كه به وسيله آن مى‏تواند از درستى يا نادرستى افكارى كه در اجتماع منتشر مى‏شود آگاه گردد، زيرا هر موضوع درستى نور و پرتوى از حقيقت دارد، و از اين رو هدفها و منشأ شايعه شناخته و درك مى‏شود.

ثانيا: بر مؤمنان راستين واجب است كه هر چه بيشتر در پيرامون رهبرى رشيد خود حلقه زنند تا روشهاى درست و شايسته را براى مقاومت در برابر شايعات هنگامى كه در اجتماع پراكنده مى‏شود، بياموزند.

ثالثا: بر فرزندان جامعه مؤمن واجب است كه پاى به جاى پاى شيطان نگذارند و از او پيروى نكنند زيرا نخستين گام آنان را به نهادن آخرين گام نيز وا مى‏دارد تا اجتماع را بكلّى ويران و نابود سازد.

به عنوان مثالى بر اين امر خاطرنشان مى‏شويم كه هنگامى كه شخصى سخنى باطل را شنيد و آن را منتشر كرد، در واقع به سبب فريفته شدن به گناه از آن دفاع و پشتيبانى مى‏كند و اين امر او را بر آن مى‏دارد كه به دارو دسته‏اى كه آن سخن را شايع كرده‏اند بپيوندد و بدين سان در دام دشمن مى‏افتد. و از اينجاست كه اسلام تأكيد مى‏كند كه بر انسان مؤمن واجب است كه پاى جاى پاى شيطان ننهد و از او پيروى نكند، بلكه هشيار و بيدار باشد و از نهادن نخستين گام خطا بپرهيزد تا كار به نهادن آخرين گام غلط نيانجامد.

رابعا: در منطق اسلام هدف وسيله را توجيه نمى‏كند، پس درست نيست كه مؤمنان براى رسيدن به هدفهاى خود راههاى پيچ در پيچ و خطا را بپيمايند، زيرا آن راهها نه تنها به هدف نمى‏رسند، بلكه رهنورد خود را به فحشا و كارهاى زشت و ناپسند مى‏كشانند.

پس ممكن نيست كه باطل راه رسيدن به حق باشد، هم چنان كه ممكن نيست جنبش ايمانى از راه انتشار دروغ و كوشش براى تأثير گزارى بر مردم با نيرنگ و گمراه سازى به پيروزى برسد، و اصولا چنين روشهايى از صفات جنبش رسالتى نيست زيرا ناشايست و دروغ جز ناشايست و دروغى همسان خود نزايد، و