تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 391
نمايش فراداده

همچنين دلش از دوستى و دشمنى و از شهوت و خشم و گروه گرايى و كين‏توزى فراتر مى‏رود، و بر بيم و طمع چيره مى‏آيد، و حقايق را چنان كه هست مى‏بيند نه چنان كه مصالح زود گذرش بدو تلقين مى‏كنند.

همچنين كسانى كه به رسالت كفر ورزيدند از آن رو كه پيامبر گنجى يا بوستانى ندارد كه از آن روزى بخورد، يا فرشته‏اى بيم دهنده همراه او نيامده است.

بيگمان دلشان بيمار است و ناچارند شفا بخواهند، و شفاى آنها در يادآورى قيامت است، آن گاه كه با رسيدن آن تمام ثروت و مصيبتهاى دنيا ناچيز و نابود مى‏شود و بدان هنگام دلهايشان از بند خواهشها و اميال آزاد مى‏گردد.

و از اينجاست كه اين آيه و آيه پس از آن را در خصوص بيان سبب كفر آنها و نيز شفاى بيمارى كفرشان مى‏خوانيم.

سياق مطلب به توصيف دوزخ ادامه مى‏دهد تا جدا شدن و دور گشتن از فرو بستن دل را در خوانند بيفزايد و در نتيجه ايمان او را به قرآن افزون سازد. در واقع قرآن تنها با كافران بر سر رسالت مجادله نمى‏كند بلكه ايمان مؤمنان را به رسالت از طريق هشدار دادن به قيامت مى‏افزايد، پس هر چه به حقيقت آن عذاب آگاهتر شوند با نور دلهايشان حقايق وحى را روشنتر و آشكارتر مى‏بينند.

صورتهايى از عذاب

[12] از صفات دوزخ اين است كه طعمه خود را از فاصله دور به سبب نيروى جاذبه‏اى كه دارد به خود مى‏كشد، پس چون اصحابش كه دستهايشان را به زنجيرها بسته‏اند آن را ببينند، تسليم مى‏شوند و هيچ حركت و جنبشى نمى‏كنند، و دوزخ آنها را با لهيبش به سوى خود مى‏كشد، و در همان لحظه گداختن و سوزندگى آتش با صدايى هولناك شديدتر مى‏شود و اين همان جوشش دوزخ است. اين همه براى استقبال از دشمنان خدا و رسالت است، و در حديث شريف از امام صادق- عليه السّلام- آمده است كه: