تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 465
نمايش فراداده

است بكارد.

در پايان سوره فرقان كه به بيان رساله و وحى و ايمان به آن دو اختصاص دارد، خداوند موضوعات مهمّى را كه در خلال اين سوره ياد كرده است براى ما خلاصه مى‏كند.

نخست

ايمان به رسالت سخنى نيست كه بر زبان جارى شود، بلكه تعهّد و بارى است بزرگ و موقعيّتى دقيق كه هر فرد از افراد جامعه ارزش و اهميّت آن را احساس مى‏كند.

دوم

اجتماعى كه آن را رسالت بسازد از سلطه گرى دور است، پس در آن اجتماع كسى بر ديگرى تسلّط و چيرگى ندارد، زيرا خضوع و سرسپردگى در آن براى غير ولايت خدا نيست، اما سر سپردگى به ولىّ امر خدا چون پيامبر يا امام يا فقيه عادل عارف در حقيقت همان سرسپردگى و تسليم به خداى سبحان است. زيرا اشخاص اجتماع تقديس نمى‏شوند بلكه در واقع تقديس و سر سپردگى نسبت به ارزشهايى به عمل مى‏آيد كه ايشان آن را مجسّم مى‏سازند و در وجودشان تجسّم و تبلور يافته است.

سوم

بر اين اجتماع روح احترام متقابل در ميان فرزندانش حكومت مى‏كند، و از اين رو كسى را نمى‏كشند و زنا نمى‏كنند.

در اين جا رابطه‏اى ميان قتل نفس از يك سو و زنا از سوى ديگر وجود دارد، و هر دو نوعى از تجاوز و تعدّى به كرامت انسان تلقّى مى‏شوند، و در نتيجه هر دو- چنان كه در شرح آيات خواهيم ديد- قتل نفس هستند.

آنان كه سرورى سلطه‏اى غير الهى را بر خود ترجيح مى‏دهند، نفس بشرى را محترم نمى‏شمارند و مرتكب عمل زشت مى‏شوند، پس به زودى عذاب را در دنيا و آخرت خواهند ديد، مگر آن كه به درگاه پروردگار خود، خداوند توبه كنند.

چهارم

در اجتماع رحمانى هرگز كسى به ديگرى ستم نمى‏كند.

براى آن كه انسان به ديگرى ستم نكند، بر او واجب است كه از گواهى دادن به دروغ خوددارى كند، و بسيارى از كسانى كه محيطى مناسب براى