به خدا رهنمون شود. بزرگداشت تكّه پارچهاى كه بر كنار ميلهاى افراشته شده بزرگداشت خود آن پارچه نيست، بلكه بزرگداشت ميهنى است كه اين درفش نشانه و رمز آن است. همچنين بزرگداشت مسجد و عالم و قرآن در واقع همانا بزرگداشت خداست. پس خداى سبحان حق و حقيقت اصل است و ديگر حرمت نهادهها و شعائر وسيلههايى به سوى او هستند، و هر چيز يا شخص محترم مقرّبى به خاطر خدا تقدير و ستوده مىشود نه به خاطر شخص و عين خود.
شعائر: جمع شعيره است به معنى نشانهاى كه بر چيزى دلالت مىكند. و شعائر خدا همان فرايض و واجب شدههاى دينى است كه بر بزرگى و عظمت پروردگار گواه است مانند مناسك و آداب حج و نماز جمعه و جماعت و ديگر مظاهر و نمادهاى توحيد و يكتا پرستى. «شعيره» يا نشانهاى كه اين آيه در روند آن آمده همان چارپايانى است كه آنها را از جايگاه خود به سفر حج مىكشانند و نشانهاى بر آنها نهاده است كه آنها قربانيهايى هستند كه به كعبه مىرسند.
[33] «لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى- از آن چارپايان قربانى تا زمانى معيّن برايتان سودهاست ...»
مىتوانيد از چارپايانى كه نيّت كردهايد به خداوند تقديم كنيد بهره جوييد، از شير و پشم و كرك آنها، تا به مكه برسيد، همان گونه كه احاديث متعدّد اين معنا را تأكيد كرده است. «12»
«ثُمَّ مَحِلُّها- سپس جاى قربانيشان ...»
يعنى آخرين منزل آنها.
«إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ- در آن خانه آزاد شده است.»
العتق (ضدّ رقّ) همان آزاد شدن بعد از بردگى است، خدا بيت الحرام را از ملكيّت افراد، هر كه باشند، رها و آزاد كرده و آن را براى همه مردم به نحو يكسان قرار داده است، و در عين حال اين خانه مقدّس خود جايگاه آزاد شدن و رهايى
(12) بنگريد به نور الثقلين، ج 3، ص 497.