تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 120
نمايش فراداده

كه فخر فروشى كرد و خدا او و خانه‏اش را در زمين فرو برد. هر كه فخر فروشى كند با خدا در جبروت دم برابرى زده است. «17»

«إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ- زيرا خدا هيچ به ناز خرامنده فخرفروشى را دوست ندارد.»

يعنى كسى كه به مالش مى‏نازد و به خودش مى‏نازد. اين نازش نوعى شرك است در حديث قدسى آمده است:

«عظمت شولاى من است و كبريا ازار من و هر كس در اين دو با من منازعه كند، نابودش مى‏كنم».

[19] «وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ- در رفتارت راه ميانه را برگزين.»

بعضى گويند مراد اين است كه بدون هدف راه مرو. مسلما كسى كه از روى بصيرت گام بردارد و رفتارش براى هدفى مشخص باشد نيرويش بيهوده به هدر نمى‏رود. تصور كنيد، اتوموبيلى كه براى مقصد مشخصى به راه مى‏افتد مصرف بنزين آن كمتر از اتوموبيلى است كه نداند به كجا مى‏رود و همه روز در كوچه‏ها و خيابانها بچرخد و به جايى نرسد.

«وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ- و آوازت را فرود آور.»

زيرا آرامش دليل عقل است و فريادهاى بى‏جا كشيدن نشانه بى‏خردى.

بسيارى از مردم پندارند كه اگر صداى خود را بلند كنند حرفشان زودتر به كرسى مى‏نشيند و حال آن كه اگر فكر بهتر و استدلال درست‏تر باشد نتيجه بيشتر عايد گردد.

«إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ- زيرا ناخوش‏ترين بانگها بانگ خر است،» زيرا همگان را از اطراف او مى‏رهاند.

و از امام صادق (ع) در تفسير اين آيه روايت شده:

17- همان منبع.