تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 198
نمايش فراداده

جامعه است. هر گاه رهبرى بخواهد رسالت الهى را پياده كند عوامل اقتصادى و سياسى و اجتماعى او را به سوى ديگر منحرف مى‏كنند، در اين جا دستگاه رهبرى دچار اشكال بزرگى مى‏شود. آيا خط رسالت الهى را حفظ كند تا مردم از اطرافش بگريزند يا آن كه فرمانبردار هواهاى نفسانى و فشارهاى آنان شود تا مورد تأييد آنان واقع شود ولى در چنين حالتى از مسير حقيقى خود منحرف مى‏گردد.

امام على (ع) هنگامى كه با چنين مشكلى رو به رو شد مى‏توانست با تقسيم اموالى در ميان آنها آنان را خواه و ناخواه به گرد خود فراهم آورد ولى على (ع) چنين نكرد و گفت:

«من مى‏دانم چه چيز ميان من و شما صلح برقرار مى‏كند ولى من نمى‏خواهم با اصلاح وضع شما با دادن اموال، خود را فاسد سازم. «1»

بنا بر اين، رهبرى بيش از هر چيز به تقوا نيازمند است تا در برابر فشارها به زانو در نيايد. اين آيات بر تقوا تأكيد مى‏كند زيرا سخن از موضوع جنگ است پديده‏اى كه مظهر اوج درگيرى و دشوارترين چيزى است كه بشر در زندگى خود با آن رو به رو مى‏شود. جنگ آشكارترين و مهمترين مسأله‏اى است كه رهبرى طى آن در معرض فشارهاى منافقان و كافران و حتى برخى مسلمانان قرار مى‏گيرد و رهبرى براى آن كه از آسيب اين فشارها مصون بماند بايد تقوا و توكل به خدا داشته باشد.

آن گاه به يك مسئله خانوادگى مى‏پردازد و اين انگيزاننده يك سؤال است: چه رابطه‏اى ميان قضاياى خانوادگى و قضيه اجتماعى وجود دارد؟ پاسخ اين است كه خانواده اولين مدرسه‏اى است كه زندگى انسان در دو بعد مادى و معنوى‏اش شكل مى‏گيرد. پس بايد هدفش در جامعه اسلامى ساختن يك انسان مقاوم باشد كه در برابر فشارهاى خارجى توان ايستادنش بوده باشد و در برابر شهوات سر فرود نياورد و از جنگ و ستيز نهراسد و در دفاع از مبادى و جامعه استقامت به خرج دهد و هوشيار باشد تا به خطر نيفتد. از اين رو هنگامى كه قرآن از پايدارى و

1- نهج البلاغه، خطبه 69، ص 99.