تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 201
نمايش فراداده

حركت مى‏كند.

در اين جا تأكيد مى‏كنيم كه فشارى كه رهبرى از عوامل داخلى يعنى از جامعه اعم از عوام يا خواص مى‏ديد، بسى شديدتر و سخت‏تر از فشار خارجى بود، زيرا فروريختن جبهه داخلى كه رهبرى به آن تكيه مى‏كند از هر چيز ديگر خطرناك‏تر است. نقش رهبرى و اهميت آن در تصدى عوامل اين فروپاشى و چاره آن است نه همراهى با آن. هنگامى كه قرآن از ضرورت شورى ياد مى‏كند و رهبرى دينى را به آن فرمان مى‏دهد، از يك حقيقت مهم غافل نمى‏تواند شد. زمانى كه مى‏گويد: «و با آنان در كار مشورت كن و چون عزم كارى كردى به خدا توكل نماى» پس رهبرى عزم مى‏كند و مقرر مى‏دارد ولى نه بر وفق هواهاى ديگران بلكه بر وفق هدايت و وحى خداى تعالى.

«إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً- زيرا خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است.»

و همين كافى است كه انسان را به سوى تقوى و ترس از خدا سوق دهد.

شايد كلمه «آگاه» به اين اعتبار باشد كه خدا به عمل صالح يا فاسد بندگان آگاه است.

[3] «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ- و بر خدا توكل كن.»

تا بتوانى پايدارى ورزى و در برابر فشارهاى ديگران مقاومت ورزى.

«وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكِيلًا- زيرا خدا كارسازى را بسنده است.»

اين انديشه دهها بار در قرآن آمده است كه رسول اللَّه (ص) را به توكل و عدم پيروى از آراء ديگران فرمان داده است. در چند آيه ديگر هم به اين امر تصريح شده از جمله آنجا كه مى‏گويد «از كفار و منافقان اطاعت مكن» «2» و آن جا كه مى‏گويد:

«از هواهاى آنان متابعت ننماى و بترس از اين كه تو را بفريبند» «3» و نيز در اين آيه «... بر وفق آنچه خدا نازل كرده است در ميانشان حكم كن و از پى خواهشهايشان‏

2- الاحزاب/ 1.

3- المائدة/ 49.