تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 220
نمايش فراداده

مى‏خواهند همه بودجه جامعه اسلامى به آنها تعلق گيرد. اصولا منافقان دست به هيچ كارى جز آنچه منافعشان را تأمين كند نمى‏زنند.

«فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً- چون وحشت از ميان برود، از حرص غنايم با زبان تيز خود برنجانندتان. اينان ايمان نياورده‏اند و خدا اعمالشان را تباه كرده است و اين كار بر خدا آسان بوده است.»

[20] رابعا: منافقان حتى پس از پايان جنگ به نفع مسلمانان، و عقب نشينى احزاب، هنوز قلبا مطمئن به پيروزى نيستند و هم چنان در حالت خوف به سر مى‏برند. چگونه ممكن است قلبى كه از ايمان و ياد خدا خالى است، اطمينان يابد؟

«يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا- مى‏پندارند كه سپاه احزاب نرفته است.»

هنوز هم از قواى شرك بر سرنوشت خود بيمناكند.

«وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ- و اگر آن لشكرها باز مى‏آمدند.»

آرزو مى‏كنند كه اى كاش از مسلمانان فاصله گرفته بودند و مانند ساكنان باديه كه همتشان شنيدن اخبار جنگ است هيچ مسئوليتى بر عهده نمى‏گرفتند. آرى اينهاست خصوصيات منافقان در ساعت عسرت و خطر.

«يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ- آرزو مى‏كردند كه كاش در ميان اعراب باديه نشين مى‏بودند.»

تا به سرگذشت جنگ از نزديك آگاه شوند و با اوضاع آن خود را تطبيق دهند.

«يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ- و همواره از اخبار شما مى‏پرسيدند.»

آنها حوادث را به وجود نمى‏آورند بلكه با حوادث مى‏چرخند.

«وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا- و اگر هم در ميان شما مى‏بودند، جز اندكى قتال نمى‏كردند.»