تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 280
نمايش فراداده

مى‏كند يا برخى چيزها را بر او واجب مى‏شمارد يا او را به سبب برخى از كارهايش سرزنش مى‏كند يا بعضى اسرار او را فاش مى‏سازد چنان كه در ازدواجش با زينب دختر جحش، همه اينها دليل بر اين است كه قرآن از سوى خودش نيست بلكه وحى خداست. لحن قرآن حاكى از اين است كه متكلم ديگرى است غير از او، زيرا اگر متكلم خود او بود نه خود را سرزنش مى‏كرد و نه نهى از چيزى.

دوم: در قرآن همان گونه در احاديث، بعضى از احكام خاص پيامبر (ص) آمده است. مثل وجوب نماز شب بر او يا جايز بودن بيش از چهار زن عقدى و نيز زناشويى با هر زن كه خود را به او هبه كند و خصوصيات ديگرى كه پاره‏اى علما شمار آنها را به هفده خصوصيات رسانده‏اند. با آن كه ديگرى از اين مواهب برخوردار نيست اگر چه از رهبران دينى اسلامى باشد ولى از آن مى‏توان استنباط كرد كه پيشوا مى‏تواند از امتيازاتى برخوردار باشد و شايسته است كه جامعه آنها را بشناسد و مراعات كند. از همه اين امور مهمتر ارزشى است كه بايد به وقت رهبر داد.

با آن كه همه افراد جامعه حق دارند كه خود را به رهبر نزديك كنند ولى بايد اين نكته را هم بفهمند كه رهبر نيز وقتش محدود است، پس نبايد نشستن در مجلس او را به درازا كشانند به اين عنوان كه مى‏خواهند از علم و تجارب او استفاده كنند مگر به مقدار نياز و ضرورت. و اين براى اين است كه نفع وجود او به همگان برسد، زيرا اگر رهبر بنا باشد وقت خود را در موضوعات بى‏فايده بگذراند ديگر براى نظر كردن در امور ملك و ملت وقتى برايش باقى نخواهد ماند. مثل مطالعه، يا تفكر يا تصميم‏گيرى يا ترتيب نقشه‏ها براى كار. مسلم است كه چون دستگاه رهبرى ناتوان باشد زيانش به همه افراد جامعه مى‏رسد.

از اين رو است كه در آيات اين بخش مردم را از بيگاه به حضور رسول اللَّه رسيدن و مدتى دراز نشستن و سخنان بيهوده گفتن، نهى مى‏نمايد يا آن كه آن قدر بنشينند تا طعام حاضر شود. با همه اينها رهبرى نبايد رابطه‏اش را با مردم قطع كند تا از مردم دور افتد.