تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 368
نمايش فراداده

هيچ شهرى نبود كه خداوند رسولى بدانجا فرستاد و توانگران و دنياپرستانش ادعا كردند كه آنها به رهبرى و پيشوايى اولى هستند. زيرا آنان را ثروت و دارايى است و به پندار ايشان حتما مورد خشنودى خدا واقع خواهند شد و عذاب الهى به آنها نخواهد رسيد.

قرآن دو بار اين طرز فكر را مردود مى‏شمارد:

يك بار هنگامى كه گفت كه اين ثروت كه اينان بدان مى‏نازند از سوى خودشان نيست بلكه از سوى خداست و بار ديگر آن جا كه گفت مقياس رضايت خداوند از بنده‏اش مال و دارايى نيست چه بسا توانگرى كه مورد خشم خداست و چه بسا فقيرى كه مورد خشنودى خداست. ثروت و قدرت و نيرو و ديگر نعم پروردگار فقط براى آزمايش انسان در اين دنياست.

سپس سياق عبارت ما را متوجه مى‏سازد كه ثروت خود يكى از وسائل خشنود خدا تواند بود در صورتى كه از آن استفاده صحيح شود و در راه او انفاق گردد. سپس تأكيد مى‏كند كه انسان هر چه را در راه خدا انفاق كند براى او باقى مى‏ماند و هم در دنيا خيرش به او مى‏رسد و هم در آخرت بهشت را به پاداش خواهد يافت. سپس به اين نكته اشارت دارد كه مال و ثروتى كه دارند از سوى خودشان نيست بلكه از سوى خداست.

آن گاه درباره اين موضوع كه برخى از مردم كسانى چون ملائكه و جن يا مردان صالح را مى‏پرستند و حال آن كه بايد خدا را بپرستند. پس مكالمه‏اى است ميان خدا و ملائكه. آن جا كه خدا از آنها مى‏پرسد آيا آنان شما را مى‏پرستيده‏اند؟

ملائكه انكار مى‏كنند و استغفار مى‏نمايند و از پندار مردم درباره خود كه به اين اميد هستند كه ملائكه آنان را از عذاب آتش برهانند تبرى مى‏جويند.

شرح آيات:

[34] معلوم مى‏شود بسيارى از توانگران عياش كه خدا به آنان نعمت عطا كرده و آنان اسراف مى‏ورزند، از معاندان هستند. اينان اديان الهى را انكار مى‏كنند.