شادمانى حركت كند و به زمزمههاى نرم طبيعت كه از لرزش برگ درختان و جريان آبها در جويباران بر مىخيزد گوش فرا دهد و بياسايد.
آيا نمىبينى كه پروردگار ما چسان از بادهايى كه به ما بشارت باران مىدهند به بيانى دلپذير ياد مىكند. بادهايى كه از دور دستها از دشتها و دامنهها و درهها مىگذرند و باران خود نثار كشاورزانى مىكنند كه هفتهها از عمر خود را صرف شخم زدن و كاشتن زمين خود كردهاند؟ آرى ... بادها ابرهاى بارانزاى را مىآورند و باران خير و رحمت و بركت خداوندى است. گاه اين بشارت به زبان رعد و برق است كه اعلام مىكنند اينك ابرهاى پرباران خواهند باريد و مزارع تشنه سيراب خواهند شد.
بادها وظيفه ديگر هم دارند درختان را بارور مىكنند بذرهايى را كه در جاى متراكم ماندهاند به نقاط دور مىپراكنند. گاز اكسيژن را به ميان مردم مىبرند و گازهاى سمى را به درختان مىرسانند تا از آنها تغذيه كنند و نمىگذارند شعاع خورشيد برگهاى درختان را بسوزاند. و نيز كشتيهاى بادبانى را در درياها به حركت مىآورند و در حركت هواپيما و كشتيهاى بازرگانى سهمى بسزا دارند.
همه اينها براى اين است كه انسان رحمت خدا را بچشد و قلب كوچكش با جهان بزرگ پيوند گيرد.
«وَ لِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ- تا رحمت خود را به شما بچشاند.»
و نعمت باران زمين را سر سبز كند.
«وَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ- و تا كشتيها به فرمان او روان باشند.»
زيرا بادها كشتيهاى بادبانى را از بندرى به بندر ديگر مىبرد.
«وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ- و از فضل او روزى بجوييد.»
يعنى ديگر از نعم خداوندى رواج بازرگانى در ميان مردم است.
وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ- باشد كه سپاس گوييد.»
اوج سعادت و غايت نعمتها هنگامى است كه انسان زبان به شكر مىگشايد. با شكرگزارى دلش خشنود مىشود و روحش آرامش مىگيرد و شادمانى