(سياق آيات براى آن كه دلها را خاشع و سرسپرده كند و براى فهم اين حقايق آماده سازد و ابرهاى غفلت و بىخبرى را از آنها بزدايد، ما را يادآور ساعت قيامت مىشود و مىگويد:) اينان چه انتظارى دارند (و چه چيزى را مىطلبند كه هر چه زودتر فرا رسد؟) آن وعده جز يك بانگ سهمناك نيست كه آنها را در حالى كه سرگرم ستيزه (پيرامون حقايق رسالت هستند) فرا مىگيرد و مىربايد، و چنان ناگهانى مىرسد كه نمىتوانند وصيّتى بنويسند و يا نزد كسان خويش باز گردند (و پس از آن كه تا مدّتى كه خدا بخواهد در گورها ماندند) در صور دميده مىشود و بىدرنگ همه از گورهايشان بيرون مىآيند، و با بانگ سهمناكى ديگر آنها را مىبينى كه در پيشگاه پروردگار خود حاضر آمدهاند (در حالى كه مىپندارند گويا خفته بودهاند) و از يكديگر مىپرسند:
چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟!
و پاسخ مىشنوند: اين همان وعده خداى رحمان است و پيامبران راست گفته بودند، سياق آيات از دو منظره از مناظر قيامت، پس از اثبات عدالت پاداش، پرده برمىدارد: در آن جا بهشتيان را مىبينى كه (لذت مىبرند و) به شادمانى مشغولند، در حالى كه گناهكاران از آنها جدا شدهاند و در كنارى ديگرند.
[45] بينشهاى قرآن بدين حقيقت رهنمون مىشود كه زندگى بشر همانا نتيجه فرهنگ و رفتار و عقيده و كردار اوست، و بدين سان- اين بينشها- براى هر پديده يا واقعهاى نوظهور سببى پيوسته به اراده و اختيار بشر قرار مىدهد، و افكار جاهليّت- از كهنه و نو- كاملا بر عكس آن است، از اين رو در پيوند دادن زندگى بشر به رفتار او شكست مىخورد و توفيقى نمىيابد، زيرا به عالم نهان و غيب ايمان ندارد، و به وجود خدايى كه تقدير و تدبير مىكند و پروردگارى كه تسلّط مطلق دارد و همه چيز را مىگرداند، معترف نيست، و از اين رو نمىتواند آنچه را بر سر انسان مىآيد با عملى كه از انسان سر مىزند پيوند دهد.