تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 130
نمايش فراداده

اگر مؤمن دچار بيمارى يا فقر يا ذلّتى شود، به دنبال سبب اين عوارض مى‏گردد، و عادتا سبب آنها را در گناهى كه مرتكب شده مى‏يابد كه خدا بدان سبب او را به چنان آزمونى دچار ساخته تا پاكيزه‏اش كند، در حالى كه كافر هم چنان در بى‏خبرى و گمراهى خود سرگردان باقى مى‏ماند، زيرا معتقد نيست كه مدبّرى براى امور و كارهاى بندگان وجود دارد، و در نتيجه همه چيز را به تصادف و اتّفاق منسوب مى‏سازد يا به سببها و موجباتى ظاهرى مربوط مى‏شمارد كه نه بدو دانشى مى‏بخشد و نه رهيابى و حكمتى نصيب او مى‏كند.

بدين سان است كه فرهنگ مؤمنان عقلانى و خردمندانه است، و فرهنگ ديگران جاهلانه، گر چه آنها خود آن را علمى و خردمندانه پندارند. همچنين مى‏بينيم كه روند قرآنى در اين جا پس از آوردن آيات رحمان تقوا و پرهيزگارى را يادآور مى‏شود، زيرا شناخت پروردگار و چيرگى او همان حلقه پيوند ميان عمل بشر و پاداش اوست. امّا كافران چون به تقوا فرمان داده شوند از آن روى بگردانند، زيرا به پروردگارى كه امور و كارهاى آنها را تدبير مى‏كند ايمان ندارند، و نمى‏دانند سختى و بلايى كه به آنها مى‏رسد، بيگمان دستاورد خود آنان است، بنا بر اين چگونه از آن دو بپرهيزند؟

«وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ- و آن گاه كه به ايشان گفته شود كه از آنچه در پيش روى داريد بترسيد.»

از عذاب دنيا، از بانگى سهمناك كه به شما اصابت كند، همان گونه كه به قوم پيامبران فرستاده شده در انطاكيه رسيد، از غرقه شدن يا جنگ يا هر بلاى ديگر.

«وَ ما خَلْفَكُمْ- و آنچه پشت سر شماست.»

از عذاب آخرت كه كس را باقى نمى‏گذارد و رها نمى‏كند.