[16] معمولا كافران خواستار شتاب در رسيدن عذاب خدا نمىشوند، و با پيامبران به ستيزه و جدل مىگويند:
اگر دعوت شما راست است از پروردگار خود بخواهيد كه عذاب را بر ما فرو بارد. سياق قرآنى در اين سوره پاسخگويى بدين ستيزه و مبارزهطلبى كافران را رها مىكند، و ما را متوجّه بررسى تاريخ مىسازد، زيرا خداى متعال زندگى را طبق قوانينى كه معيّن كرده و با علم و حكمت خود برگزيده، به جريان انداخته است، و سنّتها و قوانين خود را، هر چند جاهلان با آنها بستيزند، دگرگون نمىسازد. پس اوست كه امور آفريدگان را بر حسب حكمت و نه بر حسب عكس العملهاى ديگران، مىگرداند كه پروردگار ما از اين مراتب بسى والاتر است. بلى، خدا در شرايطى خاصّ سنّتى را دگرگون مىسازد، زير چيزى پروردگار ما را ناتوان نمىكند و فرمان او فراتر از سنّتها و قوانين است، ولى با وجود اين با علم و حكمت دخل و تصرّف مىكند.
«وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ- و گفتند: اى پروردگار ما، نصيب ما را پيش از فرا رسيدن روز حساب به دست ما بده.»
و «قط» سهم و نصيب است، پس آنها از خدا مىخواهند كه سهمى از عذاب را كه سزاوار آنند به آنها برساند تا دريابند كه اكنون بر باطلند. ولى خدا همواره اين درخواست را اجابت نمىكند، و اين به سبب امورى چند است:
اين كه ذات عزّ و جلّ نسبت به بندگان خود مهربان است، پس اگر نادانى روزى آنان را به كفر و ستيزه بكشاند، بىدرنگ عذابشان نمىكند، چه انسان گاه نادانى مىكند و سپس خطايش بر او معلوم مىگردد و به سوى پروردگار خود باز مىگردد.