تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 405
نمايش فراداده

[87] رسالت از پيامبرى كه مردم را بدان دعوت مى‏كند شناخته مى‏شود، پس پيامبر راستگويى است امين كه مزدى نمى‏طلبد و چيزى را از خود نمى‏سازد، و همچنين رسالت به محتواى خود شناخته مى‏شود هم چنان كه پيامبر به مانند چنان رسالتى شناخته شود.

از برجسته‏ترين نشانه‏هاى راستى رسالت اسلام جهانى بودن آن است كه از مرزها و ناحيه‏ها مى‏گذرد تا از آن همه مردم باشد، پس اسلام نه عشايرى است، و نه نژادى، و نه قومى، و نه طبقاتى، و نه قارّه‏اى، و نه ...، بلى. آنچه از نزد پروردگار جهانيان بيايد براى تمام جهانيان است، اما آنچه برانگيخته از فكر انسان محدود باشد به حدود همان انسان محدود مى‏شود.

«إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ- و اين جز اندرزى براى مردم جهان نيست.»

و فطرت انسان در هر مكان و زمان يكى است، و قرآن به اين فطرت اشاره مى‏كند كه خصوصيّتش تسليم شدن و اعتقاد داشتن به حقايقى است كه فطرت شامل آنهاست، و اين امر از طريق يادآورى صورت مى‏گيرد.

[88] و اگر بشر به ياد نياورد و آنچه را قرآن آورده است تصديق نكند پس بيگمان فطرت او نابود شده و عقلش از كار افتاده است، و هر آينه درستى اين رسالت پس از مرگ بر او كشف مى‏شود، يا در زندگى هنگام تجلّى اعظم براى او آشكار مى‏گردد.

«وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ- و هر آينه تو بعد از اين از خبرش آگاه خواهى شد.»

اين هشدار نهفته كافى است كه انسان را از عواقب تكذيب نسبت به حق، و پى‏سپارى در كجراهه و نافرمانى هراسان سازد، و به تصديق رسالت، و دست كشيدن از همپايى با بى‏خبرى و گمراهى هدايت كند.