تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 426
نمايش فراداده

شرح آيات

[7] بعضى از مشركان شرك خود را با جبر توجيه مى‏كنند، آن گاه كه مى‏گويند: اگر خدا از شرك آنها خشنود نبود چرا آنها را از آن باز نداشت، و چون آنها را باز نداشته پس از آن خشنود است، ولى خدا مى‏گويد: هرگز ... من كفر را بر بندگانم نمى‏پسندم. اگر خدا شرك را بر بندگانش نمى‏پسندد، چرا آنها مشركند، بى‏آن كه خدا چونان گرفتن مقتدرى مسلّط آنها را به قهر و غلبه بگيرد و مؤاخذه كند؟!

قرآن پاسخ مى‏دهد:

براى آن كه اين دنيا سراى آزمون و امتحان است و خدا بندگان را آزاد گذاشته و مهلتى به آنان داده تا اراده آنها را بيازمايد.

«إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ- اگر ناسپاسى كنيد (و كفر ورزيد)، خدا از شما بى‏نياز است.»

پس كفر مردم سبب زيانمندى او نمى‏شود، و عبادتشان نيز به وزن ذرّه‏اى در ملك او نمى‏افزايد.

«وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ- و كفر را بر بندگانش نمى‏پسندد.»

يعنى به راستى خدا براى شما روا نمى‏داند كه بدون رضايت او هر چه را مى‏خواهيد بپرستيد.

حكيمان اراده خدا را به دو قسم تقسيم كرده‏اند:

1- اراده تكوين (هست كردن از نيست).

2- اراده تشريع (قانونگذارى).

از ناحيه تكوينى خدا آزادى را به وفور براى انسان تأمين كرده تا با آن آزادى هر چه مى‏خواهد بكند، پس آدمى بدو- سبحانه و تعالى- شرك مى‏آورد، ولى از ناحيه تشريعى خدا شرك را براى بشر نمى‏پسندد، به تعبير ديگر خدا مردم را مجبور به يكتاپرستى و توحيد نمى‏كند، و اگر چنين مى‏كرد پاداش نيك و بد باطل مى‏شد، بلكه خدا به مردم امر و نهى مى‏كند، تشويقشان مى‏كند و بيم و هشدارشان مى‏دهد، و مشيّت را به فراوانى به آنان مى‏بخشد، و اگر مشيّت الهى نبود هيچ كس نمى‏توانست از او نافرمانى كند، پس اوست كه مردم را مختار گذاشته، و به آنان قدرت عطا كرده است.