[39] «هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ- اوست كه شما را در زمين جانشين پيشينيان كرد،» يعنى شما را به گونهاى قرار داد كه يكى پس از ديگرى به دنيا بياييد. و شايد اين آيه دلالت دارد بر آن كه امّتها پايان مىيابند و امّتها را همچون مردم كه مهلتهايى محدود و معيّن دارند، مهلتى است معيّن.
امّا مقياس مهلتهاى امّتها و مجتمعها چنان است كه پروردگار سبحان ما گفت:
«فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ- پس هر كس كه كفر ورزد و ناسپاسى كند، كفر او بر زيان اوست،» يعنى نتيجه كفر و ناسپاسى به صاحبش باز مىگردد.
«وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتاً- و كفر كافران جز بر دشمنى پروردگارشان با آنها، نيفزايد،» خدا آنها را دشمن مىدارد و زشت مىشمارد، «وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً- و نيز كفر كافران جز به خسرانشان نيفزايد.»
[40] شرك به خدا حجابى بزرگ مىشود كه ما را از پروردگارمان جدا مىسازد، و خيرات پرستش خداى به تنهايى را از ما باز مىدارد، سياق آيات يادآور مىشود كه آن شريكان ساختگى شايسته پرستش نيستند زيرا نه چيزى از زمين را آفريدهاند و نه در تدبير و گرداندن امور آسمانها دستى دارند و نه پروردگار زمين و آسمان به آنها اجازه داده كه مردم را رهبرى كنند. پس به كدامين حق بر گردن مردم مسلّط مىشوند، و براى چه مردم در برابر آنها سرفرود مىآورند و تسليم مىشوند؟
«قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ- بگو آن شريكانى را كه به جاى خداى يكتا مىخوانديد، ديديد؟ به من بنماييد كه از اين زمين چه چيز را آفريدهاند؟»
كه بدان عنوان بر مردم چيره و مسلّط شوند.