تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 15 -صفحه : 455/ 12
نمايش فراداده

خداوند بر چيزها. و وجهى ديگر اين كه خداوند ظاهر (پيدا) است براى كسى كه او را بخواهد، و چيزى بر او پوشيده و پنهان نيست، و براستى او مدبّر هر چيزى است كه مى‏آفريند. پس كدام «ظاهر» (و پيدايى) پيداتر و آشكارتر از خداى تبارك و تعالى است؟ زيرا به هر جا بنگرى، صنعت او را مى‏بينى و در شخص تو نيز از آثار او چندان وجود دارد كه تو را (از ديگر دلايل خارجى) بى‏نياز مى‏سازد. «ظاهر پيدا» در مورد ما آن است كه براى خود آشكار و به حدّ و تعريف خود معلوم و شناخته باشد.

پس ما در اين اسم (با خداوند) اشتراك (لفظى) داريم و جمع مى‏شويم ولى در معناى آن اشتراك نداريم و جمع نمى‏شويم. اما «باطن» به معنى «استبطان» درون شدن در چيزها بدانسان كه به بطن و عمق آن روند نيست. (اين صفت) در مورد خداوند به معنى نفوذ آگاهى و حفظ و تدبير او در درون چيزهاست، چنان كه كسى گويد: ابطنته، يعنى از درون او خبر يافتم و راز نهانش را دانستم. «باطن» از ديدگاه ما آن است كه در چيزى غايب و پنهان باشد، پس در اين اسم نيز مشتركيم و در معنى آن متفاوت.» «7»

از امام صادق (ع) شرح و توضيحى براى معنى «قبل و بعد» آمده و گويد:

«دانشمندى از دانايان (يهود) نزد امير مؤمنان (ع) آمد و گفت: اى امير مؤمنان! پروردگار تو كى بود؟ بدو گفت: مادرت به عزايت نشيند! كى نبود تا «كى بود» (مصداق داشته باشد)؟ پروردگار من پيش از پيش، بى پيشى از خود بود، و پس از پس، بى پسى بر خود (باشد) و پايان او را پايان و نهايتى نيست، نهايتها بدو سپرى شود و او خود پايان بخش هر پايانى است». «8»

در خطبه‏اى از امير مؤمنان (ع) كه نامهاى خدا را ياد مى‏كند و در ضمن معانى آنها را بيان مى‏نمايد چنين آمده است:

«آن كه در نخستينى او نهايتى نيست، و در پسين بودنش حدّ و غايتى‏

7- نور الثقلين، ج 5، ص 234.

8- همان مأخذ، ص 233.