تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 15 -صفحه : 455/ 276
نمايش فراداده

است كه هر كس ديگرى را نيز به خاطر سلامت و مصونيّت خود بفروشد.

«لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ- و اگر آنها را اخراج كنند، با آنها بيرون نشوند،» و آماده نيستند كه خانه‏ها و اموال خود را فدا سازند و انواع سختيها را در راه هم پيمانان خود بكشند، زيرا امكانات خود را براى آسايش دنيوى گردآورنده‏اند و چه سببى ايجاب مى‏كند كه ملتزم به پيمان خود با گروهى از مردم شوند و اين دشواريها را تحمّل كنند، در حالى كه عهد و پيمانهاى خود را با خداوند و پيامبر او شكسته و براى دنيا با آن دو و با مؤمنان جنگيده‏اند؟ پس در اين صورت دروغ مى‏گويند.

«وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا يَنْصُرُونَهُمْ- و اگر به جنگشان بيايند ياريشان نمى‏كنند،» زيرا در سطح فداكارى مادى نيستند، پس چگونه فداكارى جانى كنند، و بويژه آن كه ظاهر معركه نشان مى‏دهد كه پيروزى از آن حق و اهل آن خواهد بود؟

پس آنان آماده فرو رفتن به عمق معركه‏اى كه منجر به رسوايى و زيانشان شود نيستند، دست به كارى ناشدنى زده‏اند تا بر روى دو طناب بند بازى كنند، و براى حفظ سلامت خود در صف هيچ يك از جهات و جماعات قرار نگيرند. فرض كن منافقان ريسك و مخاطره كردند و در جنگ عليه مسلمانان وارد شدند، چه چيزى را در واقع تغيير خواهد داد؟

«وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبارَ- و اگر هم به ياريشان برخيزند و به دشمن پشت مى‏كنند.»

مى‏گريزند و موجب شكست خود و آنها مى‏شوند، زيرا انگيزه‏هاى پايدارى در جنگ را ندارند كه مهمترين آنها روحيه فداكارى و شهادت است كه نزد پيروان حق به ميزان بسيار وجود دارد و آنها از چنين روحيه‏اى بى‏نصيب‏اند، و از آن رو كه اراده خداوند قوى‏تر از آن است كه كسى بتواند در برابر آن مقاومت ورزد، و بدين گونه كافران ياوران خود را از دست مى‏دهند و منافقان نيز آينده خود را از كف خواهند داد.