تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 17 -صفحه : 456/ 373
نمايش فراداده

شرح آيات:واى بر كم فروشان

[1] آيا من مؤمنم؟ آرى. آيا نماز نمى‏خوانم و روزه نمى‏دارم و اموال خود را در راه خدا انفاق نمى‏كنم؟ چنين نيست ... اين تنها كافى نيست، پس بايد از خود گول زدن پرهيز كنيم مگر چنين نيست كه همه مردم، حتى گردن‏كشترين طاغيان و تبهكاران خود را پاك و پاكيزه مى‏پندارند؟! پس ميزان و مقياس چيست؟ ميزان قرآن است، و امام جعفر صادق- عليه السلام- به جابر بن يزيد الجعفى چنين گفت: «و بدان كه تو از دوستان و اولياى ما نيستى مگر اين كه: اگر همه اهل شهر تو با يكديگر جمع شوند و بگويند كه تو مرد بدى هستى، اين سخن مايه اندوه تو نشود، و اگر بگويند كه تو مرد شايسته و نيكى، اين سخن مايه شادى تو نشود، پس خود را بر كتاب خدا عرضه كن، و اگر ديدى كه رهرو راه اويى، و با زهدى كه او خواسته زاهدى، و به آنچه او ميل دارد مايلى، و از آنچه او بيم داده است بيمناكى، استوار و شادمان باش و بدان كه آنچه در حق تو گفته‏اند به تو آسيبى نمى‏رساند، و اگر خود را مباين با قرآن يافتى، چه چيز مى‏تواند تو را بفريبد». «1» و اينك قرآن يكى از ميزانهاى حق را براى ما تعريف مى‏كند كه به وسيله آن مى‏توانيم خود را بشناسيم:

و آن انصاف است. چگونه؟ كسى ممكن است پيش خود چنان تصور كند كه حق با او است و بر اين اساس با مردم معامله كند، و لذا نادرستى و دزدى كند و بر حقوق ديگران مستولى شود و نشانه اين گروه از مردم آن است كه چون بخواهند

1- تحف العقول، ص 206.